اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو ز من ملول گشتی که من از تو ناشتابم
صنما چه می شتابی که بکشتی از شتابم
هوش مصنوعی: تو از من خسته شدی زیرا من از تو بیتوجهام. معشوقه، چرا اینقدر عجله میکنی که باعث دلسردی من شدهای؟
تو رئیسی و امیری دم و پند کس نگیری
صنما چه زودسیری که ز سیریت خرابم
هوش مصنوعی: تو در مقام رهبری و بزرگی هستی و به نصیحت کسی گوش نمیدهی، ای محبوب! چقدر زود از یاد میبری که من به خاطر حالت در هم ریختهام.
چه شود اگر زمانی بدهی مرا امانی
که نه سیخ سوزد ای جان نه تبه شود کبابم
هوش مصنوعی: چه اشکالی دارد اگر برای یک مدت زمان کوتاه به من اجازه بدهی که در آرامش باشم، طوری که نه نگران چیزی باشم و نه تلاشی بیفایده کنم؟
چه شود اگر بسازی نشتابی و نتازی
نشود دلم نمازی چو ببرد یار آبم
هوش مصنوعی: چه اشکالی دارد اگر تو آرامش را حفظ کنی و شتاب نکنی، دل من نیز نیازی به دعا ندارد، زیرا اگر یار من برود، من هم از عشق او خشک میشوم.
تو چه عاشق فراقی چه ملولی و چه عاقی
ز کف بجز تو ساقی ندهد طرب شرابم
هوش مصنوعی: عزیز من، هرچند من عاشق دوری تو هستم و یا ممکن است غمگین و ناامید باشم، اما هیچ کس جز تو نمیتواند به من شادی و سرمستی بدهد. شراب من فقط با حضور تو خوشمزه میشود.
بتپد دلم که ناگه برود به حجره آن مه
چو نهان شد آفتابم به دو دیده چون سحابم
هوش مصنوعی: دلم بیتاب است که ناگهان آن ماه در حجرهاش برود. وقتی که آفتاب پنهان میشود، چشمانم مثل ابرها پر از باران میشود.
به کمی چو ذرههایم من اگر گشاده پایم
چه کنم وفا ندارد به طلوع آفتابم
هوش مصنوعی: من اگرچه در زندگیام کوچک و کمارزش هستم، اما وقتی که با آرزوها و امیدهایم پیش میروم، چه کار میتوانم بکنم وقتی که وفاداری به این آرزوها مانند وفاداری آفتاب درخشان نیست؟
عجب آسمان چه بارد که زمین مطیع نبود
تو هر آنچ پیشم آری چه کنم که برنتابم
هوش مصنوعی: آسمان چقدر باران میبارد که زمین نتواند از آن تبعیت کند. هر چیزی که به من میرسد، چه کار کنم که آن را نپذیرم؟
تو چو من اگر بجویی به شمار خاک یابی
چو توی اگر بجویم به چراغها نیابم
هوش مصنوعی: اگر تو به دنبال کسی مانند خودت برگردی، مثل این میموند که بخواهی تعداد خاکها را بشماری. همانطور که اگر من بخواهم به دنبال روشنایی بروم، به چراغها نخواهم رسید.
نفسی وجود دارم که تو را سجود آرم
که سجود توست جانا دعوات مستجابم
هوش مصنوعی: وجود من به قدری است که در برابر تو سر به سجده میگذارم؛ چرا که سجدهام برای تو، ای محبوب، سبب برآورده شدن دعاهایم میشود.
تو بگفتیم که دل را ز جهانیان فروشو
دل خود چگونه شویم چو ببرد هجرت آبم
هوش مصنوعی: تو به من گفتی که دل را از دلبستگی به دنیا رها کن، اما حالا چطور میتوانیم دل خود را از آن جدا کنیم، وقتی که عشق و دلبستگی ما را به خود میکشاند؟
صنما چو من کم آید به کمی و جان سپاری
که ز رشک دل کبابم و به اشک چون سحابم
هوش مصنوعی: ای محبوب، هنگامی که کسی به اندازه من برای تو فداکاری نکند و جانش را فدای تو نکند، من از حسادت دلم آتش گرفته و مانند ابرها اشک میریزم.
به سحر توی صبوحم به سفر توی فتوحم
به بدل توی بهشتم به عمل توی ثوابم
هوش مصنوعی: در آغاز صبح با شوق تو در میخانه هستم، در سفر به خاطر تو در عبور از روزگارانیم، در دل برای تو به بهشت میروم، و در عملهایم به خاطر تو به ثواب میرسم.
تو چو بوبک ربابی به ستیزه تن زدستی
من خسته از ستیزت به نفیر چون ربابم
هوش مصنوعی: تو مانند بوبک، با چالاکی و نیرومندی به جدال پرداختهای، اما من که از این درگیری خستهام، صدایم به مانند ربابی است که نالهاش برمیخیزد.
تو نه آن شکرجوابی که جواب من نیایی
مگر احمقم گرفتی که سکوت شد جوابم
هوش مصنوعی: تو آنقدر فرهیخته و توانا نیستی که با من صحبت کنی، مگر اینکه فکر کرده باشی من احمق هستم و سکوت من را به عنوان جواب بپذیری.
حاشیه ها
عجب آسمان چه بارد که زمین مطیع نبود
تو هر آنچ پیشم آری چه کنم که برنتابم
به خدا میگه من چه کار کنم که هر نعمتی به من می دی و هرچه پیش میاری همیشه مطیع باشم و طاقت بیاورم...
آسمان چرا می بارد وقتی که زمین مطیع نمی شود...آسمان خداست و زمین ما آدمها...
1398/04/16 08:07
علی علیمردانی
« تو نه آن شکرجوابی که جواب من نیایی
مگر احمقم گرفتی که سکوت شد جوابم »
ضرب المثل معروف : « جواب ابلهان خاموشی است» به صراحت در مصرع آخر این غزل آمده به گونه ای که به طور مشخص ، در زمان حیات مولانا هم این ضرب المثل کاربرد داشته و مولانا با کنایه به معشوق، از آن استفاده نموده .
بنابراین ، عمر ضرب المثل یاد شده، حداقل از 800 سال بیشتر است.
--------------------------------------------------
آیا در بیت آخر « تو نه آن شکر جوابی که جواب من نیابی» درست تر به نظر نمیرسه؟
1402/07/13 10:10
علی میراحمدی
همان«جواب من نیایی »صحیح است
در موسیقی رسمی است به عنوان سوال و جواب که سازی نتی را مینوازد و ساز دیگر جوابش را با نواختن همان نت یا نتی دیگر میدهد که میگویند در جوابش می آید.
اینجا شاعر گلایه میکند که چرا با بانگ خوشت در جواب آوای حزین من نمی آیی
1402/11/10 11:02
نامدار بلخی
بیت ۱۴ :
تو چو بوبک ربابی به ستیزه تن زدستی
من خسته از ستیزت به نفیر چون ربابم
درباره «بوبک ربابی» کمی جستجو کردم و دریافتم که بوبک یا بوبکر ربابی، شخصیتی مثالی در ادبیات فارسی است که نوازنده رباب یا خنیاگر بوده و در عین حال، وجه بارز شخصیت او، سکوت و سخن نگفتن بودهاست و این پارادوکس شغل خنیاگری و نوازندگی با روزه سکوت دایمی بوبکر به شخصیت او وجهی نمادین داده و به همین دلیل به عنوان نماد سکوت یا خودداری و کنارهگیری در بیت بالا و نیز در بیتی که پس از این حاشیه میآید، به کار رفتهاست.
لب بسته چو بوبک ربابی
آن داد و گشاد و آن عطا کو
البته مولانا در غزل شماره ۸۰ دیوان شمس (در نرم افزار گنجور) از این شخصیت به عنوان نماد خنیاگری و طنازی بهره گرفته است
ای فتنهی هر روحی، کیسهبُر هر جوحی
دزدیده رباب از کف بوبکرِ ربابی را
سنایی نیز می گوید
این چه بود ای جان که ناگه آتش اندر من زدی
دل ببردی و چو بوبکر ربابی تن زدی