گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۲۰

هوسی است در سر من که سر بشر ندارم
من از این هوس چنانم که ز خود خبر ندارم
دو هزار ملک بخشد شه عشق هر زمانی
من از او به جز جمالش طمعی دگر ندارم
کمر و کلاه عشقش به دو کون مر مرا بس
چه شد ار کله بیفتد چه غم ار کمر ندارم
سحری ببرد عشقش دل خسته را به جایی
که ز روز و شب گذشتم خبر از سحر ندارم
سفری فتاد جان را به ولایت معانی
که سپهر و ماه گوید که چنین سفر ندارم
ز فراق جان من گر ز دو دیده در فشاند
تو گمان مبر که از وی دل پرگهر ندارم
چه شکرفروش دارم که به من شکر فروشد
که نگفت عذر روزی که برو شکر ندارم
بنمودمی نشانی ز جمال او ولیکن
دو جهان به هم برآید سر شور و شر ندارم
تبریز عهد کردم که چو شمس دین بیاید
بنهم به شکر این سر که به غیر سر ندارم

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۲۰ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۱۶۲۰ به خوانش حسین رستگار
غزل شمارهٔ ۱۶۲۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۶۲۰ به خوانش سید سهیل صدرزاده روح الامینی
غزل شمارهٔ ۱۶۲۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۶۲۰ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/07/30 13:09
سیاوش

یا حضرت مولانا

1394/05/31 16:07
امین مبرهن

مولانا انقدر در این عالم لز شکرفروشان شکر خرید که خود شکر فروش شد

1394/11/24 18:01

کمر و کلاه عشقش به دو کون مر مرا بس
صحیح تر
کمر و کلاه عشقش ز دو کون مر مرا بس

1394/11/24 18:01

که سپهر و ماه گوید که چنین سفر ندارم
صحیح تر
که سپهر و مهر گوید که چنین سفر ندارم

1395/06/08 18:09
کعبه

عاشق این بیتم
چه شکرفروش دارم که به من شکر فروشد
که نگفت عذر روزی که برو شکر ندارم
شکر وشیزینی و خنده اصلی ترین متاع مولانا هست که به جهانیان عرضه داشته است

1395/09/28 17:11
نادر

از دوستان فرهیخته و ارجمند خواهشمندم در مورد بیت هشتم این غزل توضیح بفرمایند. بسیار سپاسگزارم..

1396/06/21 11:09
بهار بیک

بنمودمی نشانی ز جمال او ولیکن
دو جهان به هم برآید سر شور و شر ندارم(بیت هشتم غزل که دوست عزیزی درباره اش توضیح خواسته بودند)
میفرماید که نشان های جمال و زیبایی ای را که من در رخ معشوق دیدم برای شما نیز باز میگفتم اگر معذور نبودم و این معذوریت از آن روست که با دادن این نشانی ها و بازگویی وصف جمال نیزبی گمان ولوله و شر و شوری در هردو جهان می افتد که نظم و نظام هردو دنیا را به هم میریزد و من قصدندارم بانی چنین آشفتگی ای شوم .

1396/07/28 01:09
علیرضا زاهدی

بنمود می نه بنمودمی. یعنی شراب عشق نشانه ای از زیبایی یار است.

1397/03/23 14:05
نادر..

بهار بیک عزیز، علیرضا زاهدی گرامی
بسیار سپاسگزار و قدردانم و البته عذر خواه از برای غفلتم..

1398/05/20 16:08
حیران

آفرین بر بهار بیک برای خوانش زیبایش..

1399/10/11 00:01
امین

مولانا و اشعار وی یک مرکب هستن یا به عبارتی یک براق است که آدمی با آن میتواند به معراج برود.

1400/01/23 01:03
کامران

دوستان چطور می تونم این غزل رو به زبان ترکی پیدا کتم هر چی دیوان کبیر رو گشتم نتونستم پیدا کنم