گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۱۶

ز یکی پسته دهانی صنمی بسته دهانم
چو برویید نباتش چو شکر بست زبانم
همه خوبی قمر او همه شادی است مگر او
که از او من تن خود را ز شکر بازندانم
تو چه پرسی که کدامی تو در این عشق چه نامی
صنما شاه جهانی ز تو من شاد جهانم
چو قدح ریخته گشتم به تو آمیخته گشتم
چو بدیدم که تو جانی مثل جان پنهانم
وگرم هست اگر من بنه انگشت تو بر من
که من اندر طلب خود سر انگشت گزانم
چو از او در تک و تابم ز پیش سخت شتابم
چو مرا برد به نارم دو چو خود بازستانم
چو شکرگیر تو گشتم چو من از تیر تو گشتم
چه شد ار بهر شکارت شکند تیر و کمانم
چو صلاح دل و دین را مه خورشید یقین را
به تو افتاد محبت تو شدی جان و روانم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز یکی پسته دهانی صنمی بسته دهانم
چو برویید نباتش چو شکر بست زبانم
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و شیرینی عشق خود، به مانند پسته‌ای دهانم را بسته‌ام؛ زیرا وقتی که گل او شکوفا می‌شود، زبانم به شکرینی می‌چرخد.
همه خوبی قمر او همه شادی است مگر او
که از او من تن خود را ز شکر بازندانم
هوش مصنوعی: تمام زیبایی و خوشی به خاطر وجود اوست، اما من فقط به خودم می‌رسم که نمی‌توانم از شکر و سپاس برای او دست بکشم.
تو چه پرسی که کدامی تو در این عشق چه نامی
صنما شاه جهانی ز تو من شاد جهانم
هوش مصنوعی: تو چه نیازی به سوال داری که در این عشق، چه هویتی داری؟ ای محبوب من، تو همانی که در جهانی که به وجود آورده‌ای، باعث شادی و خوشحالی من هستی.
چو قدح ریخته گشتم به تو آمیخته گشتم
چو بدیدم که تو جانی مثل جان پنهانم
هوش مصنوعی: وقتی که جام سرشار از عشق به تو شدم، به تو پیوسته‌ام. وقتی که دیدم تو روحی داری مشابه روح پنهان من، ارتباط عمیقی برقرار کردم.
وگرم هست اگر من بنه انگشت تو بر من
که من اندر طلب خود سر انگشت گزانم
هوش مصنوعی: اگر گرم هستی، انگشتت را بر من بگذار؛ چون من در جستجوی خود، انگشتانم را بر می‌زنم.
چو از او در تک و تابم ز پیش سخت شتابم
چو مرا برد به نارم دو چو خود بازستانم
هوش مصنوعی: وقتی که او می‌خواهد مرا به تعهدات و دشواری‌ها بکشاند، سخت تلاش می‌کنم تا از آن دور شوم. اما وقتی که در آتش عشق خودم گرفتار می‌شوم، خودم را پس می‌زنم و بازمی‌گردم.
چو شکرگیر تو گشتم چو من از تیر تو گشتم
چه شد ار بهر شکارت شکند تیر و کمانم
هوش مصنوعی: وقتی که من شیرین‌زبانت شدم و از عشق تو غرق شده‌ام، چه اهمیتی دارد اگر تیر و کمانم برای شکار تو بشکند؟
چو صلاح دل و دین را مه خورشید یقین را
به تو افتاد محبت تو شدی جان و روانم
هوش مصنوعی: وقتی که صلاح و آرامش دل و دینم به مانند تابش خورشید به تو افتاد، محبت تو جان و زندگی من شد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۱۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۶۱۶ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1392/08/25 00:10
سیداحمد حسینی

با توجه به اینکه در ادب پارسی کلماتی را مجاز به نوشتن به صورت چسبیده میباشیم که معنی لغت تغییر نکند و با لغت جدیدی اشتباه گرفته نشود در همین خصوص در بیت پنجم کلمه ی پیش که در اصل پی اش میباشد معنی جدیدی گرفته و لازم است تصحیح شود و به صورت پی اش نوشته شود، پر واضح است که در تلفظ و شعر خوانی به صورت درست peyash تلفظ خواهد شد...

1399/04/29 23:06
مهدیه

بیت دوم را میتوان به دوصورت خوند:
1: همه خوبیِّ قمر او یعنی همه ی خوبی های ماه رو داراست
2 همه خوبی، قمرِ او یعنی همه ی خوبی ها مثل یک قمر به دور او میگردند
بیت پنجم خیلی معنی عرفانی و پیچیده ای داره میگه وگرم هست اگر من بنه انگشت تو برمن یعنی اگه در من هنوز مقداری منیت وجود داره تو انگشتت رو بر من بگذار. انگشت گذاشتن کنایه از عیب و ایراد گرفتنه.
در مصرع بعدی میگه که من اندر طلب خود سر انگشت گزانم. من احساس میکنم میخواد اشاره کنه که خدا و معبود ما در درون ماست و همون ندای اناالحق منصور رو بزنه اون انگشتی که بر من گذاشتی خود من بودم که انگشت بر دهان گذاشتم در طلب خودم که همان خدا بودم

1399/04/30 00:06
مهدیه

در بیت هفتم هم میگه چو شکرگیر تو گشتم چو من از تیر تو گشتم تیر اینجا به معنی سهم هست. در بیت "تیر او باد عزُّ و نعمت و ناز تا بتابد بر آسمان بر، تیر" در این بیت هم تیر اول به معنای سهم و تیر دوم به معنای عطارد هستش