گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۱۰

منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم
که بر آن کس که نه عاشق به جز انکار ندارم
دل غیر تو نجویم سوی غیر تو نپویم
گل هر باغ نبویم سر هر خار ندارم
به تو آوردم ایمان دل من گشت مسلمان
به تو دل گفت که ای جان چو تو دلدار ندارم
چو توی چشم و زبانم دو نبینم دو نخوانم
جز یک جان که توی آن به کس اقرار ندارم
چو من از شهد تو نوشم ز چه رو سرکه فروشم
جهت رزق چه کوشم نه که ادرار ندارم
ز شکربوره سلطان نه ز مهمانی شیطان
بخورم سیر بر این خوان سر ناهار ندارم
نخورم غم نخورم غم ز ریاضت نزنم دم
رخ چون زر بنگر گر زر بسیار ندارم
نخورد خسرو دل غم مگر الا غم شیرین
به چه دل غم خورم آخر دل غمخوار ندارم
پی هر خایف و ایمن کنمی شرح ولیکن
ز سخن گفتن باطن دل گفتار ندارم
تو که بی‌داغ جنونی خبری گوی که چونی
که من از چون و چگونه دگر آثار ندارم
چو ز تبریز برآمد مه شمس الحق و دینم
سر این ماه شبستان سپهدار ندارم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منم آن عاشق عشقت که جز این کار ندارم
که بر آن کس که نه عاشق به جز انکار ندارم
هوش مصنوعی: من آن عاشق عشقت هستم که فقط به خاطر تو زندگی می‌کنم و برای کسی که اصلاً عاشق نیست، جز این که او را رد کنم، هیچ کار دیگری ندارم.
دل غیر تو نجویم سوی غیر تو نپویم
گل هر باغ نبویم سر هر خار ندارم
هوش مصنوعی: دل من فقط برای تو می‌تپد و به سمت هیچ‌کس دیگری نمی‌رود. نمی‌توانم در هیچ باغی گل بکارم و هیچ خار و خسی برای من معنایی ندارد.
به تو آوردم ایمان دل من گشت مسلمان
به تو دل گفت که ای جان چو تو دلدار ندارم
هوش مصنوعی: من به تو ایمان آوردم و قلبم به اسلام روی آورد. دل من به تو گفت: ای جان، من هیچ دلدار دیگری جز تو ندارم.
چو توی چشم و زبانم دو نبینم دو نخوانم
جز یک جان که توی آن به کس اقرار ندارم
هوش مصنوعی: وقتی تو را در چشم و زبانم نمی‌بینم، دیگر چیزی نمی‌خوانم جز یک جان که در آن به کسی اقرار ندارم.
چو من از شهد تو نوشم ز چه رو سرکه فروشم
جهت رزق چه کوشم نه که ادرار ندارم
هوش مصنوعی: زمانی که من از شیرینی عشق تو بهره‌مند می‌شوم، چرا باید سرکه بفروشم؟ چرا برای روزی تلاش کنم در حالی که نیازی به آن ندارم؟
ز شکربوره سلطان نه ز مهمانی شیطان
بخورم سیر بر این خوان سر ناهار ندارم
هوش مصنوعی: دیگر از میهمانی شیطان چیزی نمی‌خورم و سیر نمی‌شوم، چون در این سفره‌ی ناهار، غذایی برایم نیست و فقط از نعمت‌های شیرین خداوند می‌توانم استفاده کنم.
نخورم غم نخورم غم ز ریاضت نزنم دم
رخ چون زر بنگر گر زر بسیار ندارم
هوش مصنوعی: نگران نیستم و غصه‌ای ندارم، چون از جهد و تلاش پرهیز می‌کنم؛ چهره‌ام را همچون طلا نظاره کن، حتی اگر گنجی به اندازه طلا نداشته باشم.
نخورد خسرو دل غم مگر الا غم شیرین
به چه دل غم خورم آخر دل غمخوار ندارم
هوش مصنوعی: خسرو هرگز غم نمی‌خورد جز غم شیرین. حالا من غم بخورم، ولی کسی را ندارم که غم‌هایم را بفهمد و دلخوشی‌ام را با او تقسیم کنم.
پی هر خایف و ایمن کنمی شرح ولیکن
ز سخن گفتن باطن دل گفتار ندارم
هوش مصنوعی: من درباره هر چیزی که می‌ترسم یا احساس امنیت می‌کنم، توضیح می‌دهم، اما نمی‌توانم از عمق دل خود سخن بگویم.
تو که بی‌داغ جنونی خبری گوی که چونی
که من از چون و چگونه دگر آثار ندارم
هوش مصنوعی: تو که از احساس دیوانگی و جنون بی‌خبر هستی، بگو که حالت چطور است؟ چون من دیگر از هیچ چیز و هیچ حالتی خبری ندارم.
چو ز تبریز برآمد مه شمس الحق و دینم
سر این ماه شبستان سپهدار ندارم
هوش مصنوعی: وقتی ماه شمس الحق و دین از تبریز طلوع کرد، من دیگر سپهری که سر این ماه شب را داشته باشد، ندارم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۱۰ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"داغ جنون"
با صدای حسام الدین سراج (آلبوم قصه گیسو)

حاشیه ها

1392/04/07 21:07
ژوزف

با نو پریسا آوازی بر این شعر در آلبوم گل بهشت 1 اجرا کرده اند.
سپاس

1392/04/08 00:07
امین کیخا

ادرار یعنی ماهیانه تحصیلی و یا پولی که گذر ان زندگی با ان توان کرد ، برابر allowance .

1392/04/08 00:07
امین کیخا

ایمن به عربی به انگلیسی راه برده است به فارسی ایمن اسوده است ، زینهار هم یکی از معانیش است

1399/12/06 13:03
Polestar

بیت سوم به نظر می‌رسه اینجوریه: به تو آورده‌ام ایمان

1401/01/21 14:03
حسن bono۱۳۶۳h@gmail.com

سلام وقت بخیر و شادی

معنی کامل این غزل رو میخواستم 

1403/12/20 21:02
رضا کاکولوند

دانلود: تصنیف عاشق عشق دلدار، خواننده و آهنگساز رضاکاکولوند، شعر مولانا

Reza Kakulvand Tasnif Asheghe Eshgh Deldar  Singer & Music Composer Poetry Molana ghazaliate shams