گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۰۸

چه کس‌ام من؟ چه کس‌ام من؟ که بسی وسوسه‌مندم
گَه از آن سوی کشندم، گَه از این سوی کشندم
زِ کشاکش چو کمان‌ام به کفِ گوش‌کشانم
قدَر از بام درافتد چو درِ خانه ببندم
مگر استاره‌یِ چرخم! که ز برجی سوی برجی
به نُحوسی‌ش بگریم به سُعودی‌ش بخندم
به سما و به بروجش، به هبوط و به عروجش
نفسی هم‌تکِ بادم نفسی من هَلَپَندم
نفَسی آتشِ سوزان، نفَسی سیلِ گریزان
ز چه اصلم؟ ز چه فصلم؟ به چه بازار خرندم؟
نفسی فوقِ طباقم، نفسی شام و عراقم
نفسی غرقِ فراقم، نفسی رازِ تو رَندم
نفسی هم‌رهِ ماه‌م، نفسی مستِ اله‌م
نفسی یوسفِ چاه‌م، نفسی جمله گزندم
نفسی ره‌زن و غولم، نفسی تند و ملولم
نفسی زین دو برونم، که بر آن بامِ بلندم
بزن ای مطربِ قانون هوسِ لیلی و مجنون!
که من از سلسله جَستم؛ وَتَدِ هوش بِکَندم
به خدا که نگریزی! قدحِ مِهر نریزی!
چه شود ای شَهِ خوبان که کنی گوش به پندم
هله! ای اوّل و آخر! بده آن باده‌یِ فاخر!
که شد این بزم منوّر به تو ای عشقِ پسندم
بده آن باده‌یِ جانی زِ خراباتِ معانی
که بدان ارزد چاکر که از آن باده دهندم
بپَران ناطقِ جان را تو از این منطقِ رسمی
که نمی‌یابد میدانِ بگو حرفِ سمندم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه کس‌ام من؟ چه کس‌ام من؟ که بسی وسوسه‌مندم
گَه از آن سوی کشندم، گَه از این سوی کشندم
هوش مصنوعی: من کیستم؟ من کیستم؟ که گاهی دچار وسوسه می‌شوم. گاهی از یک سو به سمتی کشیده می‌شوم و گاهی از سوی دیگر.
زِ کشاکش چو کمان‌ام به کفِ گوش‌کشانم
قدَر از بام درافتد چو درِ خانه ببندم
هوش مصنوعی: کمان را در دست دارم و با کشیدگی آن به گوش‌های زیرینم می‌زنم. وقتی درِ خانه را ببندم، از بام پایین می‌آید.
مگر استاره‌یِ چرخم! که ز برجی سوی برجی
به نُحوسی‌ش بگریم به سُعودی‌ش بخندم
هوش مصنوعی: آیا من ستاره‌ی آسمان هستم؟ که از بالای یک برج به برج دیگر، به بدی این وضعیت گریه می‌کنم و به خوشی وضعیت دیگر می‌خندم.
به سما و به بروجش، به هبوط و به عروجش
نفسی هم‌تکِ بادم نفسی من هَلَپَندم
هوش مصنوعی: به آسمان و نشانه‌های آن، به پایین آمدن و بالا رفتن آن، نفسی از هوای عالم را احساس می‌کنم؛ آیا من نیز با آن نسیم هم‌نفس شده‌ام؟
نفَسی آتشِ سوزان، نفَسی سیلِ گریزان
ز چه اصلم؟ ز چه فصلم؟ به چه بازار خرندم؟
هوش مصنوعی: من آتشی سوزان هستم و مانند سیلی هستم که به سرعت در حال حرکت است. نمی‌دانم از چه خاندانی هستم، از کدام فصل زندگی آمده‌ام و دیگران مرا در چه بازاری می‌فروشند.
نفسی فوقِ طباقم، نفسی شام و عراقم
نفسی غرقِ فراقم، نفسی رازِ تو رَندم
هوش مصنوعی: من در اوج بلندی‌ها هستم، جایی که هم شام و هم عراق را می‌بینم. در میان ناراحتی‌های جدایی غرق شده‌ام و رازی از تو در دل دارم.
نفسی هم‌رهِ ماه‌م، نفسی مستِ اله‌م
نفسی یوسفِ چاه‌م، نفسی جمله گزندم
هوش مصنوعی: نفس من به مانند ماه، همراه و همسفر است. این نفس به شدت در عشق معبود غوطه‌ور است و در عین حال، گرفتار مشکلات و آسیب‌های زیادی نیز هست.
نفسی ره‌زن و غولم، نفسی تند و ملولم
نفسی زین دو برونم، که بر آن بامِ بلندم
هوش مصنوعی: من دردی دلخراش و خسته‌کننده دارم، که به نوعی مرا آزار می‌دهد. با این حال، توانسته‌ام از آن رهایی یابم و به مراتب بالاتری از زندگی دست پیدا کنم.
بزن ای مطربِ قانون هوسِ لیلی و مجنون!
که من از سلسله جَستم؛ وَتَدِ هوش بِکَندم
هوش مصنوعی: بزن ای نوازنده، قانون عشق لیلی و مجنون را، زیرا من از زنجیره رهایی یافتم و حالا در حال فراموشی هستم.
به خدا که نگریزی! قدحِ مِهر نریزی!
چه شود ای شَهِ خوبان که کنی گوش به پندم
هوش مصنوعی: به خدا سوگند، اگر به عشق و محبت نگاه نکنی، دیگر چیزی به دست نخواهی آورد! ای شاه زیبا، چه خواهد شد اگر به نصیحت من گوش دهی؟
هله! ای اوّل و آخر! بده آن باده‌یِ فاخر!
که شد این بزم منوّر به تو ای عشقِ پسندم
هوش مصنوعی: بیایید! ای آغاز و پایان! لطفاً آن شراب گران‌قدر را به من بدهید! زیرا این مجلس با حضور تو، ای عشق محبوبم، درخشان و نورانی شده است.
بده آن باده‌یِ جانی زِ خراباتِ معانی
که بدان ارزد چاکر که از آن باده دهندم
هوش مصنوعی: مرا از آن شراب روح‌بخش و معنوی ببخش که ارزشش از همه چیز بالاتر است و سزاوار است که برایش به کسی خدمت کنم که بتواند آن را فراهم کند.
بپَران ناطقِ جان را تو از این منطقِ رسمی
که نمی‌یابد میدانِ بگو حرفِ سمندم
هوش مصنوعی: حرف‌های دل را از منطق خشک و رسمی دور کن، زیرا این منطق نمی‌تواند به عمق احساسات دست یابد. حرف‌هایی که باید بزنیم، باید شبیه به قدرت و شتاب اسب پاک نژاد باشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۶۰۸ به خوانش هانیه سلیمی
غزل شمارهٔ ۱۶۰۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۱۶۰۸ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۶۰۸ به خوانش فاطمه زندی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"هوده"
با صدای یحیی و شور (آلبوم هوده)

حاشیه ها

1392/02/06 21:05
علی تختی پور

با سلام
از این شعر در متن آواز تیتراژ فیلم "آخرین گناه" با بازی زیبای حمیدرضا پگاه و استاد جمشید مشایخی، استفاده شده است.

1393/03/30 10:05
بهنام

سلام...
لطفا به آخرین باز خوانی این شعر از گروه اکباتان گوش کنید :
پیوند به وبگاه بیرونی

1393/05/11 15:08
بی‌لب

در کنسرت «چرا رفتی» با صدای همایون شجریان و آهنگسازی تهمورس پورناظری ، این شعر به صورت آواز در اولین قطعه اجرا شد.

1394/01/26 13:03
آیسا

سلام و خسته نباشید
ممنون میشم معنای این شعر زیبا رو هم بگذارید

1394/11/04 06:02
سهیلا

لطفا معنی این غزل زیبا رو بگذارید ممنونم از همه فرهیختگان

1397/04/30 13:06
هانیه سلیمی

در مورد خوانش مصرع آخر" که نمی‌یابد میدان بگو حرف سمندم" در گزیده غزلیات شمس استاد کدکنی به این شکل آمده: " به گَو ِ حرف، سمندم" یعنی سمند سخن من به گَو= گودالِ حرف ، میدان نمی یابد.
در خوانش آقای پرویز شهبازی به این شکل اجرا شده: " به گُوِ حرفِ سمندم" یعنی منطق جان، با سخن گفتن و این کلام سرکش من که مانند سمند میتازد، میدان نمی یابد.

1397/05/12 22:08
شکر

پرسش من کی هستم پایه شروع سفر اشراق است .
پرسش چه کسم من ؟ من کی هستم ؟ در راستای فرمان خودت را بشناس اتفاق می افتد.
انواع من ها و خود های آلوده به نفس انسان را احاطه کرده و زیر بنای تمام رنج انسان در این هستی است .
رهایی از من های کاذب و مجازی که بوسیله جامعه و خود انسان تعریف میگردد.
بخش خاکی ما مملو از من ها و شخصیت های اعتباری است که هر خصوصیت به تناسب شرایط پیرامون بروز میکند و چند شخصیتی و گم گشتگی در میان من های گوناگون وبال گردن انسان میشود .
با دریافت عرفا انسان از دو بخش خاکی و آسمانی و به عبارتی جسم و جان ساخته شده است .
بخش جسم دایم آلوده به نفس و به عبارتی من های متعدد است .
بخش آسمانی یا جان مبرا از هر فساد و جاودانی است .
عارف با پرسش چه کس ام من به دنبال درک بخش جان خویش است .
حال :
بیت نخست .پ:
من چه کسی هستم که دایم دچار وسوسه بوده و هر لحظه ای در زحمت کشیده شدن به این سو و آن سو بوده و آرامش ندارم
بیت دو :
از بس من های من تحت فشار و کشش دنیای خاکی است مانند کمان در دست فشار کمان کش فرم خمیده و در تنش دارم . که اگر تشت آبرو ی شخصیت کاذب من در خطر افتادن از بام است .
بیت سه :
گویی همچون ستارگان که گرفتار سعد ( سعودیش ) و نحس ( نحوسیش )هستند من های ذهنی ام دستخوش حوادث اند و به آرامش نمیرسم .
خلاصه اینکه :
تا گرفتار نفس و من های ذهنی و مجازی هستم دایم در کشاکش دهر تحت فشار بوده و باران عشق بر من نمیبارد .

در پایان عارف برای نجات ازین عم و اندوه طلب باده جان میکند که درین باده معانی و معارف و شعور و خرد الهی است و چاکر که شامل همه انسان هاست ارزش این را دارند که از آن باده بنوشند و به خرد ناب برسند .

1398/03/04 03:06
نوید

معنی قدر در بیت دوم و اصطلاح "قدر از بام درافتد" چیه؟

1398/04/23 15:06
حجت الله ماله میر

با سپاس از دوست گرامی( شکر )که متن بسیار زیبا و با ارزشی را نوشته است
آیا میتوانیم شعر را در خود ببینیم زیرا کلمات اشاره به چیزی مشترک در ما میکند و مولانا میخواهد ما را متوجه آن کند
آیا میتوانیم وسوسه را در خود ببینیم تمناهای لحظه به لحظه که نفس به وسیله سخنگوی درون سر ما مدام بما القا میکند
اگر ببینیم همه شعر ناگهان برایمان معنی میشود
میبینیم کشمکشهای خود را ک فکرهای متضاد برایمان ایجاد میکند که در شعر بصورت نفسی که منظور لحظه ایست که همراه آن فکر میشویم و هم احساس میشویم میپنداریم من آن هستم

1398/04/21 21:07
هادی

دو سوال مولوی:
مولوی اساسا دو نوع سوال از خود میپرسد و در تمام عمر خود در تکاپو برای رسیدن به پاسخی برای این دو سوال است.
1- ز کجا آمده ام, امدنم بهر چه بود؟ یه کجا میبری اخر، ننمایی وطنم
2-چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم.
گه از این سوی کشندم که از آن سوی کشندم.
نفسی آتش سوزان نفسی سیل گریزان
ز چه اصلم ز چه فصلم به چه بازار خرندم
نفسی همره ماهم نفسی مست الهم
نفسی یوسف چاهم نفسی جمله گزندم
نفسی رهزن و غولم نفسی تند و ملولم
نفسی زین دو برونم که بر آن بام بلندم
سوال دوم اساسا یک سوال اگزیستانسیالیستی بوده و مربوط به بشر مدرن است. میلها و باورها (گاهی متضاد هم) در دو سوی یک طناب انسان را به هر سو میکشند. و این میشود سرچشمه رفتارهای انسان.
پ.ن.1: در خواندن مولوی زیاده روی کنید. انسان ساز است. البته به قول حافظ
به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
پ.ن.2: اروین یالوم میگوید: افسردگی بهایی است که بشر برای شناخت خود میدهد.

1398/08/29 03:10
علی

سلام و عرض ادب
غزل مکتوب مولانا با صدای این خانم گرامی تقریباً تندرست و صحیح خوانده شد. پشنهادی داشتم چون رفرنس دهی و ارجاع به سایت وزین گنجور تقریباً آمار خوبی داره، انتخاب صداها برای خواندن غزل ها با وسواس بیشتری انجام بشه. غزل آواهایی که تاکنون بر دیوان کبیر شمس استعمال شده اکثراً یا غلط می خوانند یا بسیار دبستانی و ابتدایی و یا غلوآمیز شعر را تلفظ می کنند
متشکرم

1399/07/09 20:10
من کیستم

بسمه
برای نسل های من شاید شنیدن قطعاتی از حضرت مولانا و حافظ توی هیپ هاپ و رپ جالب باشه (از این شعر توی این ترک استفاده شده)
از یحیی و شور و کاسب : پیوند به وبگاه بیرونی

1399/07/09 21:10
من کیستم

هوووو
حیفم اومد اینو نزارم
اگر خواستید بیشتر شور بگیرید ...
پیوند به وبگاه بیرونی