غزل شمارهٔ ۱۵۹۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۵۹۸ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۱۵۹۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۵۹۸ به خوانش الهه صالحپور
غزل شمارهٔ ۱۵۹۸ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۵۹۸ به خوانش احسان هومان
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
حافظ می گه:
شیر در بادیه عشق تو روباه شود
آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست
"روبه" رو نهاد بگیرید و "شیر" رو مسند ("شیــــــر" رو کمی کشیده بخونید و بعد از "تو" اندکی مکث کنید) "نیست که نیست" رو بخونید نیست که نباشد
روباره در بادیه عشق تو شیر می شود، چه همه خطر در این راه هست که یک روباه رو می تونه در حد شیر پرورش بده و بالا ببره
مولوی می گه:
آفتاب رحمتش در خاک ما درتافتهست
ذرههای خاک خود را پیش او رقصان کنیم
ذرههای تیره را در نور او روشن کنیم
چشمهای خیره را در روی او تابان کنیم
چوب خشک جسم ما را کو به مانند عصاست
در کف موسی عشقش معجز ثعبان کنیم
گر عجبهای جهان حیران شود در ما رواست
کاین چنین فرعون را ما موسی عمران کنیم
درمیان اشکها پرسیدمش: خوش ترین لبخند چی ست؟
شعله ای در چشم تاریکش شکفت، موج خون بر گونه اش آتش فشاند
کفت: لبخندی که عشق سربلند وقت مُردن بر لب مردان نهاد
من ز جا برخاستم، بوسیدمش
(سایه)
عشق است ...
پیشنهاد می کنم آهنگ (ابر اگر) محسن نامجو رو بشنوید که دو بیت از این شعر فوق العاده رو هم توی این آهنگ خونده
خوشا روزیکه شرایط پذیرائی خدا داشته واورا دعوت کنیم که تمام دردهایمانرا درمان میکند.چون بوصالش رسیدیم جان خود و یا مادیات را قربانی میکنیم و دربرابرش تسلیم هستیم و هرمشکلی را با اصل واحد یا قانونش حل میکنیم و نیم مطلب را گفتیم و مقداری نیز از رندان تا روز پنهان پنهان میکنیم .
چون به دست ما سپارد زلف ...معنی مهم وکلی اینکه خداوند میخواهد که ما راه واحد رسیدن و دل دادن به قانون واحد ویگانه اویعنی عشق ووحدت را بدانیم،که اگر دانستیم جانمان هم برایش میدهیم
سلام.
واقعاً حیف و البته حیرتانگیز است در چنین تارنمایی، این گونه شعر مولانا در خواندن، ضایع شود!
سه اشتباه در خواندن این غزل هست. یکی را میشود نادیده
گرفت. «شاید» را در این مصراع خوب نخواندهاند: «پیش مشک افشان او شاید که جان قربان کنیم».
در این مصراع «تا» را نخوانده: «میل دارد تا که ما دل را در او پیچان کنیم»!!!
در این مصراع، اوج بیدقتی صورت گرفته: «کاین چنین فرعون را ما موسی عمران کنیم»
به شدت متعجبم کسی که بدیهیات وزن شعر را نمیداند، چه طور جرأت میکند و به خود اجازه میدهد شعر مولانا را بخواند! و از شما گردانندگان این تارنمای مهم نیز در شگفتم چرا هر چیزی را منتشر میکنید.
با احترام.
یک نکتهی دیگر:
«موسی» را هم بهتر است بر وزن «روسی» بخوانیم نه به صورت معروف (بر وزن «کوشا»). در موسیقی شعر مولانا، بسیار متفاوت است.
در لَت دوم از رج سوم این سروده:
"پیش مشک افشان او شاید که جان قربان کنیم" واژه "شاید" به چَم (معنی) "شایسته است" می باشد و نه "احتمالا"!!! چرا که از نگاه عرفانی جان را بدون درنگ و اندیشه باید فدای معشوق حقیقی و قربانی او کرد!.
شاید به معنای (شایسته است) میباشد و نباید به لحنی که بر معنای (احتمال) دلالت بکند خوانده شود