غزل شمارهٔ ۱۵۸
امتزاج روحها در وقت صلح و جنگها
با کسی باید که روحش هست صافی صفا
چون تغییر هست در جان وقت جنگ و آشتی
آن نه یک روحست تنها بلک گشتستند جدا
چون بخواهد دل سلام آن یکی همچون عروس
مر زفاف صحبت داماد دشمن روی را
باز چون میلی بود سویی بدان ماند که او
میل دارد سوی داماد لطیف دلربا
از نظرها امتزاج و از سخنها امتزاج
وز حکایت امتزاج و از فکر آمیزها
همچنانک امتزاج ظاهرست اندر رکوع
وز تصافح وز عناق و قبله و مدح و دعا
بر تفاوت این تمازجها ز میل و نیم میل
وز سر کره و کراهت وز پی ترس و حیا
آن رکوع باتأنی وان ثنای نرم نرم
هم مراتب در معانی در صورها مجتبا
این همه بازیچه گردد چون رسیدی در کسی
کش سما سجدهاش برد وان عرش گوید مرحبا
آن خداوند لطیف بنده پرور شمس دین
کو رهاند مر شما را زین خیال بیوفا
با عدم تا چند باشی خایف و امیدوار
این همه تأثیر خشم اوست تا وقت رضا
هستی جان اوست حقا چونک هستی زو بتافت
لاجرم در نیستی میساز با قید هوا
گه به تسبیع هوا و گه به تسبیع خیال
گه به تسبیع کلام و گه به تسبیع لقا
گه خیال خوش بود در طنز همچون احتلام
گه خیال بد بود همچون که خواب ناسزا
وانگهی تخییلها خوشتر از این قوم رذیل
اینت هستی کو بود کمتر ز تخییل عما
پس از آن سوی عدم بدتر از این از صد عدم
این عدمها بر مراتب بود همچون که بقا
تا نیاید ظل میمون خداوندی او
هیچ بندی از تو نگشاید یقین میدان دلا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امتزاج روحها در وقت صلح و جنگها
با کسی باید که روحش هست صافی صفا
هوش مصنوعی: روحها در زمانی که در صلح یا درگیر جنگ هستند، باید با کسی در ارتباط باشند که روحش پاک و خالص باشد.
چون تغییر هست در جان وقت جنگ و آشتی
آن نه یک روحست تنها بلک گشتستند جدا
هوش مصنوعی: در زمان جنگ و صلح، تغییرات زیادی در وجود انسان ایجاد میشود و دیگر نمیتوان گفت که تنها یک روح وجود دارد؛ بلکه روحها به گونهای جداگانه و متنوع در این شرایط شکل میگیرند.
چون بخواهد دل سلام آن یکی همچون عروس
مر زفاف صحبت داماد دشمن روی را
هوش مصنوعی: وقتی که دل بخواهد، سلامی مثل عروسی که در روز زفافش است، به داماد میفرستد و دشمن را از یاد میبرد.
باز چون میلی بود سویی بدان ماند که او
میل دارد سوی داماد لطیف دلربا
هوش مصنوعی: زمانی که علاقهای دوباره به چیزی پیدا میشود، شبیه به میل دلربایی است که به سوی داماد نازکدل جذب میشود.
از نظرها امتزاج و از سخنها امتزاج
وز حکایت امتزاج و از فکر آمیزها
هوش مصنوعی: این بیت به ارتباط و اتصال بین انسانها اشاره دارد. در آن بیان میشود که انسانها از جنبههای مختلفی با یکدیگر ترکیب و در همآمیختهاند؛ یعنی هم در دیدگاهها، هم در سخنان، و هم در داستانها و افکار. این ارتباطات باعث میشود که تجربهها و احساسات مشترکی بین افراد شکل بگیرد.
همچنانک امتزاج ظاهرست اندر رکوع
وز تصافح وز عناق و قبله و مدح و دعا
هوش مصنوعی: همانطور که ارتباطات ظاهری مانند رکوع، دست دادن، در آغوش گرفتن، رو به قبله ایستادن و مدح و دعا کردن وجود دارد، درونیترین ارتباطات و پیوندها نیز وجود دارند.
بر تفاوت این تمازجها ز میل و نیم میل
وز سر کره و کراهت وز پی ترس و حیا
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی تفاوتهای موجود در تمایلات و احساسات انسانی اشاره دارد. به عبارتی، احساسات مختلفی که میتواند از میل و رغبت یا عدم میل و تنفر ناشی شود، و همچنین عواملی چون ترس و حیا که در تصمیمگیریهای ما دخیل هستند. در واقع، این تفاوتها نشاندهندهی پیچیدگیهای روحی و روانی انسان است.
آن رکوع باتأنی وان ثنای نرم نرم
هم مراتب در معانی در صورها مجتبا
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف و تأکید بر اهمیت تدریج و آرامش در انجام کارها اشاره دارد. او به این نکته پرداخته که در انجام اعمال عبادی مثل رکوع و ثنا، باید با دقت و به آرامی عمل کرد؛ زیرا هر مرحله و حرکتی در این مسیر دارای معانی و جلوههای خاصی است که باید به آنها توجه شود. در واقع، در دقت و لطافت انجام هر کاری، عمق و زیبایی معانی نهفته است.
این همه بازیچه گردد چون رسیدی در کسی
کش سما سجدهاش برد وان عرش گوید مرحبا
هوش مصنوعی: وقتی به مقام و جایگاه بالا رسیدی، همه چیز به بازیچهای تبدیل میشود. در آن لحظه که به کسی سجده میکنی، از عرش آسمان صدای مرحبا و خوشامد به گوشت میرسد.
آن خداوند لطیف بنده پرور شمس دین
کو رهاند مر شما را زین خیال بیوفا
هوش مصنوعی: خداوند مهربان و لطیف که شمس دین را پرورش داده، شما را از این خیال ناپایدار و بیوفا نجات خواهد داد.
با عدم تا چند باشی خایف و امیدوار
این همه تأثیر خشم اوست تا وقت رضا
هوش مصنوعی: تا کی باید از نبودن بترسی و امیدوار باشی؟ این همه تأثیر ناشی از خشم اوست تا وقتی که راضی شود.
هستی جان اوست حقا چونک هستی زو بتافت
لاجرم در نیستی میساز با قید هوا
هوش مصنوعی: وجود او حقیقتی است که جان میدهد، زیرا وجود از او نشأت میگیرد. به همین دلیل، وقتی که وجود از او دور میشود، به ناچار در ناکجاآبادی از عدم و عدمیت شکل میگیرد که با تمایلات و خواستههای نفسانی درگیر است.
گه به تسبیع هوا و گه به تسبیع خیال
گه به تسبیع کلام و گه به تسبیع لقا
هوش مصنوعی: گاهی به ذکر و یاد خدا مشغولم، گاهی در خیال و اندیشهام، گاهی به صحبت و گفتوگو، و گاهی در نزدیکی و ملاقات با دوستان و loved ones.
گه خیال خوش بود در طنز همچون احتلام
گه خیال بد بود همچون که خواب ناسزا
هوش مصنوعی: گاهی در خواب، افکار خوش و شیرین مانند رؤیای زیبا به ذهن میآید، و گاهی نیز افکار ناخوشایند و زشت مانند خوابهای بد به سراغ آدم میآید.
وانگهی تخییلها خوشتر از این قوم رذیل
اینت هستی کو بود کمتر ز تخییل عما
هوش مصنوعی: سپس تخیلات و تصورات زیباتر از این جمعیت پست و بیارزش است. آیا این حقیقت کمتر از تخیلات نادانان نیست؟
پس از آن سوی عدم بدتر از این از صد عدم
این عدمها بر مراتب بود همچون که بقا
هوش مصنوعی: پس از آنچنان که نه بودن، بدتر از این، وجودهای فراوان بهمراتب نسبت به عدمها وجود دارند، مانند دایمی که وجود دارد.
تا نیاید ظل میمون خداوندی او
هیچ بندی از تو نگشاید یقین میدان دلا
هوش مصنوعی: تا زمانی که سایهی پر برکت خداوند بر تو نیفتد، هیچکس قادر نخواهد بود بندهایی که بر توست را بگشاید. این موضوع را به خوبی درک کن، ای دل.
حاشیه ها
1399/06/27 09:08
همایون
حالات و احساسات و ارتباطات و اعتقادات و خیالات ما همگی آمیخته ای از عناصر متفاوت و گاه متضاد است چنین وجودی هنوز جان دار و لطیف نیست بلکه موجودی زنده طبیعی است
خداوند دیگری مانند شمس باید بیاید و جان دیگری و هستی دیگری به ما ببخشد که آمیزه ای از تضاد ها و ناهمگونی ها نباشد و از صفا و یگانگی برخوردار باشد
شاید از غزل های آغازین آشنایی با شمس باشد و هنوز شیوایی و آتشینی و صلابت و روانی کلام پخته غزل های شورانگیز را ندارد
1402/07/01 08:10
مسافر
سلام
این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 980 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است
می توانید ویدیو و صوت شرح غزل را در آدرسهای زیر پیدا کنید: