گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۷۹

ما آب دریم ما چه دانیم
چه شور و شریم ما چه دانیم
هر دم ز شراب بی‌نشانی
خود مستتریم ما چه دانیم
تا گوهر حسن تو بدیدیم
رخ همچو زریم ما چه دانیم
تا عشق تو پای ما گرفته‌ست
بی‌پا و سریم ما چه دانیم
خشک و تر ما همه توی تو
خوش خشک و تریم ما چه دانیم
سرحلقه زلف تو گرفتیم
خوش می شمریم ما چه دانیم
گر زیر و زبر شود دو عالم
زیر و زبریم ما چه دانیم
گر سبزه و باغ خشک گردد
ما از تو چریم ما چه دانیم
گلزار اگر همه بریزد
گل از تو بریم ما چه دانیم
گر چرخ هزار مه نماید
در تو نگریم ما چه دانیم
گر زانک شکر جهان بگیرد
ما باده خوریم ما چه دانیم
شمس تبریز ز آفتابت
همچون قمریم ما چه دانیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما آب دریم ما چه دانیم
چه شور و شریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: ما در حال نوشیدن آب هستیم و نمی‌دانیم که این آب چه طعمی دارد یا چه احساسی به ما می‌دهد.
هر دم ز شراب بی‌نشانی
خود مستتریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: ما در هر لحظه از شراب بی‌نشانی سرمست و مست هستیم و نمی‌دانیم که چه چیزی بر ما گذشته است.
تا گوهر حسن تو بدیدیم
رخ همچو زریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی تو را دیدیم، چهره‌ای چون گل سرخ پیدا کردیم و حالا ما چه می‌دانیم!
تا عشق تو پای ما گرفته‌ست
بی‌پا و سریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: وقتی عشق تو ما را به زنجیر کشیده، ما نه پا داریم و نه سر. در حقیقت، ما از حال خود بی‌خبر هستیم.
خشک و تر ما همه توی تو
خوش خشک و تریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: ما همه در تو جمع شده‌ایم، چه خشک و چه تر، و خوشا به حال ما که این وضعیت را نمی‌دانیم.
سرحلقه زلف تو گرفتیم
خوش می شمریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: ما در گوشه‌ای از زیبایی‌های زلف تو غرق شده‌ایم و در شادی به سر می‌بریم، ولی حقیقت آن است که ما از عمق این احساسات و زیبایی‌ها بی‌خبریم.
گر زیر و زبر شود دو عالم
زیر و زبریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: اگر دو جهان به هم بریزد و دستخوش تغییر شوند، ما چه می‌دانیم؟
گر سبزه و باغ خشک گردد
ما از تو چریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: اگر سبزه و باغ خشک شود، ما از تو جدا نمی‌شویم و از تو بی‌خبر نیستیم. ما چه می‌دانیم که چه بر سر ما می‌آید.
گلزار اگر همه بریزد
گل از تو بریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: اگر همه گل‌ها در باغ بپاشند و از بین بروند، ما چه می‌دانیم و چه احساسی خواهیم داشت؟
گر چرخ هزار مه نماید
در تو نگریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: اگر هزار زیبایی نیز در دنیای گردون باشد، ما فقط به تو نگاه می‌کنیم و نمی‌دانیم آن زیبایی‌ها چیست.
گر زانک شکر جهان بگیرد
ما باده خوریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: اگر دنیا به خاطر شیرینی‌اش تسخیر شود، ما شراب می‌نوشیم و ما چه می‌دانیم؟
شمس تبریز ز آفتابت
همچون قمریم ما چه دانیم
هوش مصنوعی: شمس تبریز مانند خورشیدی است که ما مانند مگس‌ها نمی‌دانیم چه خبرهایی از او داریم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۷۹ به خوانش عندلیب