گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۷۰

آن عشرت نو که برگرفتیم
پا دار که ما ز سر گرفتیم
آن دلبر خوب باخبر را
مست و خوش و بی‌خبر گرفتیم
هر لحظه ز حسن یوسف خود
صد مصر پر از شکر گرفتیم
در خانه حسن بود ماهی
رفتیمش و بام و در گرفتیم
آن آب حیات سرمدی را
چون آب در این جگر گرفتیم
چون گوشه تاج او بدیدیم
مستانه‌اش از کمر گرفتیم
هر نقش که بی‌وی است مرده‌ست
از بهر تو جانور گرفتیم
هر جانوری که آن ندارد
او را علف سقر گرفتیم
هر کس گهری گرفت از کان
از کان همه سیمبر گرفتیم
از تابش نور آفتابی
چون ماه جمال و فر گرفتیم
شمس تبریز چون سفر کرد
چون ماه از آن سفر گرفتیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن عشرت نو که برگرفتیم
پا دار که ما ز سر گرفتیم
هوش مصنوعی: عیش و شادی تازه‌ای که به دست آوردیم را از دست ندهید، چون ما از ابتدا بر آن بنیاد گذاشتیم.
آن دلبر خوب باخبر را
مست و خوش و بی‌خبر گرفتیم
هوش مصنوعی: ما آن محبوب زیبا را در حالتی شاد و سرخوش، بی‌خبر و غافل از اطرافش در آغوش گرفتیم.
هر لحظه ز حسن یوسف خود
صد مصر پر از شکر گرفتیم
هوش مصنوعی: هر لحظه به خاطر زیبایی یوسف خود، دل‌هایی پر از شادی و خوشی به دست آوردیم.
در خانه حسن بود ماهی
رفتیمش و بام و در گرفتیم
هوش مصنوعی: در خانه حسن، ماهی را آوردیم و در و دیوار را محکم کردیم.
آن آب حیات سرمدی را
چون آب در این جگر گرفتیم
هوش مصنوعی: ما آن آب حیات جاودانه را به دل همچون آب درون جگر گرفتیم.
چون گوشه تاج او بدیدیم
مستانه‌اش از کمر گرفتیم
هوش مصنوعی: زمانی که دیدیم گوشه تاج او، تحت تأثیر زیبایی‌اش قرار گرفتیم و احساساتی از سر شوق پیدا کردیم.
هر نقش که بی‌وی است مرده‌ست
از بهر تو جانور گرفتیم
هوش مصنوعی: هر تصویری که بدون تو باشد بی‌معنا و مرده است، به خاطر تو جان و زندگی را به دست آوردیم.
هر جانوری که آن ندارد
او را علف سقر گرفتیم
هوش مصنوعی: هر جانوری که علف سقر را نداشته باشد، ما او را گرفتیم.
هر کس گهری گرفت از کان
از کان همه سیمبر گرفتیم
هوش مصنوعی: هر کسی که از معدن گوهری پیدا کند، ما هم از آنجا نقره‌های زیادی به دست آورده‌ایم.
از تابش نور آفتابی
چون ماه جمال و فر گرفتیم
هوش مصنوعی: ما بر اثر تابش نور خورشید، زیبایی خود را مانند ماه دریافت کردیم.
شمس تبریز چون سفر کرد
چون ماه از آن سفر گرفتیم
هوش مصنوعی: وقتی شمس تبریز سفر کرد، ما نیز از آن سفر مانند ماهی که از سفرش نور می‌گیرد، بهره‌مند شدیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۷۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/09/16 21:12
نادر..

هر نقش که بی‌وی است، مرده‌ست...

1402/02/04 04:05
یزدانپناه عسکری

هر لحظه ز حسن یوسف خود - صد مصر پر از شکر گرفتیم 

در خانه حسن بود ماهی - رفتیمش و بام و در گرفتیم 

آن آب حیات سرمدی را - چون آب در این جگر گرفتیم 

***

[سید حسین نصر]

هر لحظه از زمان دروازه‌ای است به‌سوی ابدیت و لحظه، حال، اکنون به خود «سرمد» تعلق دارد

[یزدانپناه عسکری]

وقت است که همان حال و حالت و کیفیت ادراک هست.

_____

معرفت و امر قدسی، سید حسین نصر، ترجمه فرزاد حاجی میرزائی - نشر و پژوهش فرزان روز 1383- ص 187

1402/04/11 09:07
مسافر

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 961 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

parvizshahbazi

aparat