گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۶۲

گر ناز تو را به گفت نارم
مهر تو درون سینه دارم
بی‌مهر تو گر گلی ببویم
در حال بسوز همچو خارم
ماننده ماهی ار خموشم
چون موج و چو بحر بی‌قرارم
ای بر لب من نهاده مهری
می کش تو به سوی خود مهارم
مقصود تو چیست من چه دانم
دانم که من اندر این قطارم
نشخوار غمت زنم چو اشتر
چون اشتر مست کف برآرم
هر چند نهان کنم نگویم
در حضرت عشق آشکارم
ماننده دانه زیر خاکم
موقوف اشارت بهارم
تا بی‌دم خود زنم دمی خوش
تا بی‌سر خود سری بخارم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ناز تو را به گفت نارم
مهر تو درون سینه دارم
هوش مصنوعی: اگر ناز و فخر تو را به زبان بگویم، در دل من مهر و محبت تو وجود دارد.
بی‌مهر تو گر گلی ببویم
در حال بسوز همچو خارم
هوش مصنوعی: اگر بی‌محبت تو دمی خوشی داشته باشم، مانند خار می‌سوزم و عذاب می‌کشم.
ماننده ماهی ار خموشم
چون موج و چو بحر بی‌قرارم
هوش مصنوعی: اگرچه خاموش و بی‌صدا هستم مانند دریا، اما احساسات من همچون امواج همیشه در حال حرکت و پراضطراب هستند.
ای بر لب من نهاده مهری
می کش تو به سوی خود مهارم
هوش مصنوعی: ای کسی که مهر و محبت را بر لب من گذاشته‌ای، با این حال مرا به سوی خودت بکش و کنترل کن.
مقصود تو چیست من چه دانم
دانم که من اندر این قطارم
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم هدف تو چیست، فقط می‌دانم که در این مسیر قرار دارم.
نشخوار غمت زنم چو اشتر
چون اشتر مست کف برآرم
هوش مصنوعی: غم تو را مثل شتری که نشخوار می‌کند، بارها در ذهنم مرور می‌کنم و به عمق آن فکر می‌کنم، چون حالت مستی دارم و از درون خود را آزاد می‌گذارم.
هر چند نهان کنم نگویم
در حضرت عشق آشکارم
هوش مصنوعی: هرچند که سعی می‌کنم احساسات و عشق خود را پنهان نگه‌دارم، اما در پیشگاه عشق، حقیقت من‌ آشکار است.
ماننده دانه زیر خاکم
موقوف اشارت بهارم
هوش مصنوعی: من مانند دانه‌ای زیر خاک هستم که منتظر آمدن بهار و نشانه‌های زندگی دوباره‌ام.
تا بی‌دم خود زنم دمی خوش
تا بی‌سر خود سری بخارم
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدون وجود خودم لحظه‌ای شاد باشم، تا زمانی که بی‌نیاز از سر خودم آرامش داشته باشم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۶۲ به خوانش عندلیب