گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۶۳

من اشتر مست شهریارم
آن خایم کز گلو برآرم
چون گلبن روی اوست خویم
اشکوفه من بود نثارم
چون بحر اگر ترش کنم رو
پرگوهر و در بود کنارم
گر یار وصال ما نجوید
با عشق وصال یار غارم
خواری که به پیش خلق عار است
آن عار شده‌ست افتخارم
باد منطق برون کن از لنج
کز باد نطق در این غبارم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من اشتر مست شهریارم
آن خایم کز گلو برآرم
هوش مصنوعی: من در حالت سرخوشی و بی‌خیالی مثل شتری بزرگ هستم که برای یک پادشاه می‌خوابد و در هر لحظه ممکن است صدایی از گلویم بیرون بیاید.
چون گلبن روی اوست خویم
اشکوفه من بود نثارم
هوش مصنوعی: وقتی که صورت او مانند گل است، من هم مانند شکوفه‌ای می‌شوم که به پایش نثار می‌شود.
چون بحر اگر ترش کنم رو
پرگوهر و در بود کنارم
هوش مصنوعی: اگر من مانند دریا با تلخی رفتار کنم، به طور یقین در کنارم گوهری ارزشمند خواهد بود.
گر یار وصال ما نجوید
با عشق وصال یار غارم
هوش مصنوعی: اگر عشق معشوق مرا نخواهد، من با عشق او در غار تنهایی خودم زندگی می‌کنم.
خواری که به پیش خلق عار است
آن عار شده‌ست افتخارم
هوش مصنوعی: خواری و ذلت در جلوی مردم عیب و ننگ است، اما برای من همان ننگ تبدیل به افتخار شده است.
باد منطق برون کن از لنج
کز باد نطق در این غبارم
هوش مصنوعی: ای باد، سخن را از دلم بیرون کن، زیرا من در این گرد و غبار به خاطر ناتوانی در بیان خود، گم شده‌ام.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۶۳ به خوانش عندلیب