غزل شمارهٔ ۱۵۶۱
تا چهره آن یگانه دیدم
دل در غم بیکرانه دیدم
گفتی فرداست روز بازار
بازار تو را بهانه دیدم
دل را چو انار ترش و شیرین
خون بسته و دانه دانه دیدم
زهر عالم همه عسل شد
تا شهد تو در میانه دیدم
جان را چو وثاق و جای زنبور
از شهد تو خانه خانه دیدم
بر آتشم و هنوز در عشق
زان دوزخ یک زبانه دیدم
شطرنج که صد هزار خانهست
از جمله آن دو خانه دیدم
یک خانه پر از خمار دیدم
یک خانه می مغانه دیدم
چون عشق چنین دو روی دارد
سرگشتگی زمانه دیدم
وانگه زین سر به سوی آن سر
دزدیده ره و دهانه دیدم
زان ره خرد دقیقه بین را
اندیشه ابلهانه دیدم
او بر سر گنج بینشانی
سرگشته که من نشانه دیدم
او زیر پر همای دولت
گوید که به خواب لانه دیدم
جانی که ز غم ز پا درآمد
در عالم دل روانه دیدم
جانی که فسانه داند این را
او را همگی فسانه دیدم
نالنده و بیخبر ز نالش
چون بربط و چون چغانه دیدم
بس شانه مکن که طره عشق
بیرون ز حدود شانه دیدم
صد شب بر او ترانه گویی
روزت گوید تو را ندیدم
هر درد که آن دوا ندارد
سوی دل خود دوانه دیدم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا چهره آن یگانه دیدم
دل در غم بیکرانه دیدم
هوش مصنوعی: وقتی چهره آن محبوب یگانه را دیدم، دلم پر از غم بیپایان شد.
گفتی فرداست روز بازار
بازار تو را بهانه دیدم
هوش مصنوعی: گفتی فردا روز خرید و فروش است، و من به خاطر تو، این روز را بهانهای برای دیدار به حساب آوردم.
دل را چو انار ترش و شیرین
خون بسته و دانه دانه دیدم
هوش مصنوعی: دل مانند اناری است که هم تلخی و هم شیرینی دارد. خون دل در آن محبوس شده و در نهایت، با دانههایش مشاهده میشود.
زهر عالم همه عسل شد
تا شهد تو در میانه دیدم
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و شیرینی زندگی اشاره میکند. او میگوید که حتی تلخیها و سختیهای دنیا به شیرینی تبدیل شدهاند، چرا که وجود تو را در میان خود دارد و این وجود تو به زندگیاش طعم و رنگ خاصی بخشیده است.
جان را چو وثاق و جای زنبور
از شهد تو خانه خانه دیدم
هوش مصنوعی: جان من مانند زنبوری است که در خانههای شهد تو سیر میکند و هر قسمتی از وجودم را پر از لذت میبیند.
بر آتشم و هنوز در عشق
زان دوزخ یک زبانه دیدم
هوش مصنوعی: من در آتش عشق قرار دارم و همچنان از دوزخی که در آن هستم، شعلهای را مشاهده میکنم.
شطرنج که صد هزار خانهست
از جمله آن دو خانه دیدم
هوش مصنوعی: در میان شطرنج که دارای صد هزار خانه است، از جمله دو خانه آن را مشاهده کردم.
یک خانه پر از خمار دیدم
یک خانه می مغانه دیدم
هوش مصنوعی: در یکی از خانهها، جو سنگینی از مستی و شادی دیده میشد و فضایی پر از طراوت و خونگرمی که یادآور زندگی مغان و ستایشگران بود.
چون عشق چنین دو روی دارد
سرگشتگی زمانه دیدم
هوش مصنوعی: عشق دارای دو جنبه متضاد است، و به همین دلیل در این دنیا دچار سردرگمی و پیچیدگیهایی شدم.
وانگه زین سر به سوی آن سر
دزدیده ره و دهانه دیدم
هوش مصنوعی: سپس از این طرف به آن طرف نگاهی انداختم و درسی را دیدم.
زان ره خرد دقیقه بین را
اندیشه ابلهانه دیدم
هوش مصنوعی: از آن راه، من خردمند لحظهها را با اندیشهای ناپخته و بیفکر مشاهده کردم.
او بر سر گنج بینشانی
سرگشته که من نشانه دیدم
هوش مصنوعی: او در جستجوی گنجی ناشناخته و بینشان سرگردان است، در حالی که من نشانههایی را مشاهده کردهام.
او زیر پر همای دولت
گوید که به خواب لانه دیدم
هوش مصنوعی: او به پرندهای که نشانهی خوشبختی و برکت است میگوید که در خواب خانهای را مشاهده کردهام.
جانی که ز غم ز پا درآمد
در عالم دل روانه دیدم
هوش مصنوعی: روحی را دیدم که از شدت غم و اندوه بیتاب شده و به سوی عالم دیگری پرواز کرده است.
جانی که فسانه داند این را
او را همگی فسانه دیدم
هوش مصنوعی: کسی که داستانها را میشناسد، من هم او را در همه جا به عنوان یک داستان تجربه کردهام.
نالنده و بیخبر ز نالش
چون بربط و چون چغانه دیدم
هوش مصنوعی: کسی که از درد و غم خود آگاه نیست، مانند سازهایی که به ناله درآمدهاند، تنها صدای درد را میزنند.
بس شانه مکن که طره عشق
بیرون ز حدود شانه دیدم
هوش مصنوعی: زیاد به موهایت نخرام که زیبایی عشق را فراتر از مرزهای معمول دیدهام.
صد شب بر او ترانه گویی
روزت گوید تو را ندیدم
هوش مصنوعی: بسیاری شبها برای او آواز میخوانی، اما او در طول روز به تو میگوید که هیچگاه تو را ندیده است.
هر درد که آن دوا ندارد
سوی دل خود دوانه دیدم
هوش مصنوعی: هر دردی را که درمانی وجود ندارد، در دل خود با جنون و دیوانگی حس کردم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۵۶۱ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1395/12/10 20:03
م. اشراق
زهرم بدهان چنان عسل شد
1396/10/05 19:01
سپیده - ش
ممکن است بفرمایید چرا وزن مصرع "زهر عالم همه عسل شد" با بقیه مصرعها همخوانی ندارد؟ با تشکر
1397/08/04 08:11
س.ع.ناصری
زهرهمه عالمم عسل شد