گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۶۰

تا عشق تو سوخت همچو عودم
یک عقده نماند از وجودم
گه باروی چرخ رخنه کردم
گه سکه آفتاب سودم
چون مه پی آفتاب رفتم
گه کاهیدم گهی فزودم
از تو دل من نمی‌شکیبد
صد بار منش بیازمودم
این بخشش توست زور من نیست
گر حلقه سیم درربودم
گر دشمن چاشتم خفاشم
ور منکر احمدم جهودم
تفهیم تو تیز کرد گوشم
کان راز شریف را شنودم
سیل آمد و برد خفتگان را
من تشنه بدم نمی‌غنودم
صیقل گر سینه امر کن بود
گر من ز کسل نمی‌زدودم
توفیر شد از مکارم تو
هر تقصیری که من نمودم
من جود چرا کنم به جلدی
کز جود تو مو به موی جودم
از عشق تو بر فراز عرشم
گر بالایم وگر فرودم
از فضل تو است اگر ضحوکم
از رشک تو است اگر حسودم
بس کردم ذکر شمس تبریز
ای عالم سر تار و پودم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا عشق تو سوخت همچو عودم
یک عقده نماند از وجودم
هوش مصنوعی: عشق تو چنان مرا سوزانده که هیچ چیزی از وجودم باقی نمانده است.
گه باروی چرخ رخنه کردم
گه سکه آفتاب سودم
هوش مصنوعی: گاهی با ستاره‌ها و فلک در ارتباط بوده‌ام و گاهی هم به نور و روشنی خورشید دست یافته‌ام.
چون مه پی آفتاب رفتم
گه کاهیدم گهی فزودم
هوش مصنوعی: زمانی که به سمت آفتاب رفتم، گاهی کاهش پیدا کردم و گاهی افزایش یافتم.
از تو دل من نمی‌شکیبد
صد بار منش بیازمودم
هوش مصنوعی: دل من نمی‌تواند از تو دل بکند، با اینکه صد بار امتحان کرده‌ام.
این بخشش توست زور من نیست
گر حلقه سیم درربودم
هوش مصنوعی: این که تو به من لطف و بخشش می‌کنی، ناشی از قدرت و زور من نیست. حتی اگر من هم سعی کنم به دستت زنجیر سیمی ببندم، واقعاً قدرتی در این کار نیست.
گر دشمن چاشتم خفاشم
ور منکر احمدم جهودم
هوش مصنوعی: اگر دشمنی به من انگشت اتهام بزند، من همچون خفاش می‌شوم و اگر کسی منکر پیامبر احمد باشد، مثل یهودی‌ها می‌شوم.
تفهیم تو تیز کرد گوشم
کان راز شریف را شنودم
هوش مصنوعی: مفهوم تو به من کمک کرد که با دقت بیشتری به راز گران‌قدر گوش دهم و آن را بشنوم.
سیل آمد و برد خفتگان را
من تشنه بدم نمی‌غنودم
هوش مصنوعی: سیل آمد و افرادی که در خواب غفلت بودند را با خود برد. من در حالی که تشنه بودم، نتوانستم از این وضعیت آگاه شوم و کسی از خواب بیدارم نکرد.
صیقل گر سینه امر کن بود
گر من ز کسل نمی‌زدودم
هوش مصنوعی: اگر سینه را جلا بدهی، من هم از کسالت رها می‌شوم.
توفیر شد از مکارم تو
هر تقصیری که من نمودم
هوش مصنوعی: هر نقص و خطایی که من انجام داده‌ام، به خاطر بزرگواری‌ها و خوبی‌های تو است که مورد توجه قرار نمی‌گیرد.
من جود چرا کنم به جلدی
کز جود تو مو به موی جودم
هوش مصنوعی: من چرا باید به شکلی شتابزده بخشش کنم، در حالی که من از بخشش تو به اندازه هر مویی از بدنم برخوردارم؟
از عشق تو بر فراز عرشم
گر بالایم وگر فرودم
هوش مصنوعی: من از عشق تو به اوج بلندی رسیده‌ام، چه در جایگاه بالا باشم و چه در پایین.
از فضل تو است اگر ضحوکم
از رشک تو است اگر حسودم
هوش مصنوعی: اگر لبخند من بر اثر فضل و محبت توست، پس حسادت دیگران به من نتیجه‌ی موفقیت توست.
بس کردم ذکر شمس تبریز
ای عالم سر تار و پودم
هوش مصنوعی: دیگر از یاد شمس تبریز دست کشیدم، ای دانا! تمام زندگی‌ام به او وابسته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۶۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/03/18 21:06
نادر..

از تو دل من نمی‌شکیبد...