گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۶

ای هوس‌های دلم بیا بیا بیا بیا
ای مراد و حاصلم بیا بیا بیا بیا
مشکل و شوریده‌ام چون زلف تو چون زلف تو
ای گشاد مشکلم بیا بیا بیا بیا
از ره منزل مگو دیگر مگو دیگر مگو
ای تو راه و منزلم بیا بیا بیا بیا
درربودی از زمین یک مشت گل یک مشت گل
در میان آن گلم بیا بیا بیا بیا
تا ز نیکی وز بدی من واقفم من واقفم
از جمالت غافلم بیا بیا بیا بیا
تا نسوزد عقل من در عشق تو در عشق تو
غافلم نی عاقلم باری بیا رویی نما
شه صلاح الدین که تو هم حاضری هم غایبی
ای عجوبه و اصلم بیا بیا بیا بیا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای هوس‌های دلم بیا بیا بیا بیا
ای مراد و حاصلم بیا بیا بیا بیا
هوش مصنوعی: ای آرزوهای دل من، بیایید، بیایید، بیایید! ای هدف و خواسته‌ام، بیایید، بیایید، بیایید!
مشکل و شوریده‌ام چون زلف تو چون زلف تو
ای گشاد مشکلم بیا بیا بیا بیا
هوش مصنوعی: من دچار مشکل و گیجی هستم، مانند موهای پریشان تو. ای کسی که مشکلاتم را می‌توانی حل کنی، بیا به نزد من.
از ره منزل مگو دیگر مگو دیگر مگو
ای تو راه و منزلم بیا بیا بیا بیا
هوش مصنوعی: از مسیر خانه‌ام چیزی نگو، دیگر نگو، ای تو! تو را می‌طلبم، بیا، بیا، بیا.
درربودی از زمین یک مشت گل یک مشت گل
در میان آن گلم بیا بیا بیا بیا
هوش مصنوعی: از زمین یک دسته گل برداشتیم، حالا بیا و بیا تا با هم آن گل‌ها را تماشا کنیم.
تا ز نیکی وز بدی من واقفم من واقفم
از جمالت غافلم بیا بیا بیا بیا
هوش مصنوعی: من از نیکی و بدی آگاه هستم، اما از زیبایی تو غافل هستم. پس بیا، بیا، بیا.
تا نسوزد عقل من در عشق تو در عشق تو
غافلم نی عاقلم باری بیا رویی نما
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو به بی‌خبری می‌روم و فکر نمی‌کنم. بگذار با روی تو آرامش بگیرم تا عقل من در این عشق نسوزد.
شه صلاح الدین که تو هم حاضری هم غایبی
ای عجوبه و اصلم بیا بیا بیا بیا
هوش مصنوعی: ای عجب موجودی، ای اصل و اصل و نسب، بیا، بیا، بیا، که صلاح‌الدین، هم حاضر است و هم غایب!

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۶ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"بیا بیا / در آغوش من"
با صدای دولتمند خال اف (آلبوم پیوند ۲)

حاشیه ها

1387/07/14 20:10

مصرع اول بیت اول و مصاریع دوم تمام ابیات نوعی تبدیل وزن از «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» به «فاعلاتن فاعلن مفاعلن مفاعلن» که علی رغم آن که شعر موزون و آهنگین به نظر می‌رسد فکر می‌کنم در قواعد معمول تبدیل وزنهای عروض نمی‌گنجد (هر چند در این مورد مطمئن نیستم) و می‌تواند یکی از شواهد نارساییهای عروض قدیم باشد.

1387/07/16 19:10
رسته

جز مصرع دوم از بیت ششم این متن مطابق چاپ فروزانفر است .
در چاپ فروزانفر مصرع دوم بیت ششم چنین است :
غافلم نی عاقلم، بیا بیا، بیا بیا.
ظاهرا این شعر برای رقص بوده است و باالبداهه در حال رقصیدن و یا برای رقصندگان سروده شده است. غزل بعدی ( 157 ) کپی همین غزل است که به چارچوب قوانین سفت و سخت عروضی در آمده است.

1387/07/16 20:10

@رسته:
ممنون از توضیحات شما.
مرجع در دسترس من عروض دکتر شمیسا ست که تا آنجا که من در ذهن دارم «اختیارات شاعری» ذکر شده در آنجا فقط تبدیل هجای کوتاه به بلند را در «فعلاتن» به «فاعلاتن» در ابتدا (و فقط ابتدای) بحور مبتنی بر فعلاتن پوشش می‌دهد.

1387/07/18 13:10
رسته

موضوع : اختیارات شاعری
یک منبع در دسترس برای عروض را در این پیوند می توانید بیابید:
پیوند به وبگاه بیرونی
کتابی است جالب که نویسنده ی ( و یا نویسندگان ) آن از تمام نظرات در باره ی عروض آگاه بوده (اند)، جه از نظرات خانلری و چه مخالفان خانلری، چه نادر پور و چه ابوالحسن نجفی.
خوب است که آن کتاب را به گنجور پیوند بزنید.

1395/08/13 13:11

صلاح‌الدین فریدون قونوی معروف به زرکوب صوفی سدهٔ هفتم و یار خاص و نخستین خلیفهٔ مولانا جلال‌الدین رومی (مولوی) در آناتولی بود. صلاح‌الدین زرکوب خود مرید و شاگرد سید برهان‌الدین محقق ترمذی بود. وی به مدت 10 سال (57-647 ه) مولوی را شیفته خود کرد و بیش از 70 غزل از غزل‌های شورانگیز مولوی به نام زیور گرفت.
مولوی توجهی خاص و علاقه‌ای وافر و اعتقادی زیاد نسبت به وی ابراز می‌فرمود به حدی که این توجه مایه حسد مریدان می‌گشت وی ده سال در خدمت وی بود. صلاح‌الدین زرکوب در 657 ه. هنگام حیات مولانا، بیمار شد و محرم همان سال درگذشت و مولوی حسام‌الدین چلبی را به خلافت خود برگزید

1396/10/14 23:01
سعید خاقانی

درود دوستان این شعر بر هون وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن هست

فقط در ان یک اخیار شاعری وجود داره که بلند خواندن هجای کوتاه در مصراع اول (ی) در های باید بلند تلفظ شود
علاوه بر ان باید دوتا از (بیا)ها در مصراع اول دو هجای بلند در نظر گرفته شود(اولی و سومی)
و دوتای انها را یک هجای کوتاه یک هجای بلند در نطر گرفت
الکی نیست که به ایون میگن مولانا

1396/10/14 23:01
سعید خاقانی

درود دوستان این شعر بر هون وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن هست

فقط در ان یک اخیار شاعری وجود داره که بلند خواندن هجای کوتاه در مصراع اول (ی) در های باید بلند تلفظ شود
علاوه بر ان باید دوتا از (بیا)ها در مصراع اول دو هجای بلند در نظر گرفته شود(اولی و سومی)
و دوتای انها را یک هجای کوتاه یک هجای بلند در نطر گرفت
الکی نیست که به ایشون میگن مولانا

1397/06/26 21:08
علی مراقب

آنچنانکه دوست گرامی آقای خاقانی اشاره کرده اند؛ وزن شعر درست است. باید فعل امر «بیا» را در صامت «ی» مشدد تلفظ کنیم. توجه شود «ی» در اینجا صدای «یی» نمی دهد و مصوت نیست. بی +یا / بی + یا (صامت، مصوت، صامتِ ی، مصوت)
یاحق

1399/12/04 15:03

با تشکر از سایت ارزشمند گنجور. من ازنظر ادبی و تخصصی هیچ اطلاعی در زمینه شعر ندارم و درحقیقت هیچ علاقه ای هم به این مسئله ندارم. البته وجود متخصصان ادبیات را قبول دارم وکارشان را هم به نوبه خود بسیار ارزشمند میدانم . من اعتقاد دارم مولانا به تنها چیزی که اهمیت میده معناست و می‌خواهد هرکس‌ این معنا را درک کنه و نهایتاً با بکار بردن عملی آن در زندگی خودش به اصل خودش زنده ‌بشه البته برای بیان این معنا از روش ادبی زیبا و راحت درسطح بسیار بالا بهره گرفته تا اثر بیشتر در مخاتب بگذاره. این غزل و غزل‌های دیگر مولانا بسیار با معناست که اگر هر کس این معنا در او زنده بشه و در زندگی خودش به آن عمل کنه تحول بسیار زیادی در خودش ایجاد میشه و درحقیقت به اصل خودش زنده میشه که مقصود از آمدن هر کس به این دنیا همین است و بس.

1399/12/05 18:03

نظریه قبلی خود را تصحیح میکنم. مقصود اصلی هر کس از آمدن به این دنیا زنده شدن به اصل خودش است. در نظریه قبلی نوشته بودم مقصود از آمدن هر کس به این دنیا زنده شدن به اصل خودشه همین و بس. فرق نظریه ها در کلمه( مقصود) و (مقصود اصلی)و حذف کلمه (همین و بس) است. چرا که من معتقدم که انسانهای دنیا اختیار دارند مقصود های مختلفی در زندگی داشته باشند مقصود تقریبا همه انسانها موفقیت در زمینه کاری ورزشی هنری خانوادگی اقتصادی اجتماعی و حتی معنوی است که به نوبه خود ارزشمنده و ایرادی نداره بشرطی که این موفقیت ها را جدی نگیرند و این موفقیت ها مقصود اصلی آنها برای آمدن به این دنیا نباشد اگر این موفقیت ها را جدی بگیرند فرق زیادی است بین( مقصود ) و(مقصود اصلی). بنابراین فرق اساسی بین( مقصود)و (مقصود اصلی) روشن شد امیدوارم. بنابراین با احترام و درک مقصود همه انسانها مقصود اصلی انسان از آمدن به این دنیا زنده شدن به اصل خودش است.

1401/12/08 16:03
Mahmood Shams

سلام و درودها بر حضرت مهدی امام زمان (عج) و جناب مولانا

در نیمه شعبان سالروز میلاد با سعادت منجی عالم بشریت این غزل زیبا و غزل شماره ۱۶ ( ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا ) رو بارها زمزمه می کنم و لذت می برم ،  انشالله چشممان به آمدنش و جوان شدن عالَم پیر سبز و روشن شود 

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲

 

بنمای رُخ که باغ و گلستانم آرزوست

بُگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حُسن برون آ دَمی زِ اَبر 

کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست 

 

روح حضرت مولانا این شاعر بزرگ و خوش ذوق

و خالق چنین آثار طرب انگیز و روح فزا

شاد و قرین رحمت الهی