برگردان به زبان ساده
از فراق شمس دین افتادهام در تنگنا
او مسیح روزگار و درد چشمم بیدوا
هوش مصنوعی: من به خاطر دوری شمس دین در وضعیتی سخت و دشوار قرار گرفتهام. او مانند مسیح در این زمان است و درد من همچنان بدون درمان باقی مانده است.
گرچه درد عشق او خود راحت جان منست
خون جانم گر بریزد او بود صد خونبها
هوش مصنوعی: هرچند که عشق او برای من همچون آرامشی است برای جانم، حتی اگر خون جانم هم بریزد، باز هم او صد برابر این خون بها دارد.
عقل آواره شده دوش آمد و حلقه بزد
من بگفتم کیست بر در باز کن در اندرآ
هوش مصنوعی: دیروز شب، عقل من به سراغم آمد و در زد. پرسیدم که کیستی و از او خواستم که در را باز کند و وارد شود.
گفت آخر چون درآید خانه تا سر آتش است
میبسوزد هر دو عالم را ز آتشهای لا
هوش مصنوعی: در نهایت، وقتی این آتش به داخل خانه برسد، تمام دنیا را میسوزاند و همه چیز از شعلههای آن رنج خواهد برد.
گفتمش تو غم مخور پا اندرون نه مردوار
تا کند پاکت ز هستی، هست گردی ز اجتبا
هوش مصنوعی: به او گفتم نگران نباش، در دل خود را همچون مردانی سرفراز نگهدار. زیرا اگر خود را از هستی بیزار کنی، به دور از انتخابهای زندگیات قرار خواهی گرفت و در حقیقت، زندهترین حالتها را از دست خواهی داد.
عاقبتبینی مکن تا عاقبتبینی شوی
تا چو شیر حق باشی در شجاعت لافتی
هوش مصنوعی: به آیندهنگری بیدلیل فکر نکن، زیرا ممکن است خودت هم سرنوشت و عاقبت را ببینی. پس مانند شیر باشی که در شجاعت و دلیری، بیپروا از خود میبالد.
تا ببینی هستیات چون از عدم سر برزند
روح مطلق کامکار و شهسوار هل اتی
هوش مصنوعی: برای اینکه وجودت را بهتر درک کنی، باید بدانی که روحت از عدم برمیخیزد و به عالم تاریکی را روشن میکند. این روح، که قدرت مطلق و بینهایت است، همچون یک قهرمان بزرگ و شجاع ظهور میکند.
جمله عشق و جمله لطف و جمله قدرت جمله دید
گشته در هستی شهید و در عدم او مرتضی
هوش مصنوعی: تمامی مفاهیم عشق، لطف و قدرت در جهان وجود پیدا کردهاند و در حالت عدم، کسی به نام مرتضی (علی) نیز وجود دارد.
آن عدم نامی که هستی موجها دارد از او
کز نهیب و موج او گردان شد صد آسیا
هوش مصنوعی: در اینجا به مفهوم عدم یا عدم وجود اشاره میشود که به نوعی منبع و اصل تمامی موجودات و پدیدههاست. این عدم سبب ایجاد حرکت و تحولات در جهان میشود، تا جایی که مانند امواج دریا، میتواند باعث چرخش و فعالیت آسیابها شود. به عبارت دیگر، این عدم به عنوان یک نیروی بنیادی و پنهان، در پس زمینه تمامی تغییرات و حرکات جهان تاثیرگذار است.
اندر آن موج اندرآیی چون بپرسندت از این
تو بگویی صوفیم صوفی بخواند مامضی
هوش مصنوعی: در آن موج و آشفتهاحوالی که هستی، اگر از تو سوال کنند که چه کسی هستی، خواهی گفت که صوفی هستم. صوفی به گذشتهها اشاره میکند و در واقع به دنبال حقیقتی فراتر از ظاهر است.
از میان شمع بینی برفروزد شمع تو
نور شمعت اندرآمیزد به نور اولیا
هوش مصنوعی: اگر شمعی از میان شمعهای دیگر درخشان باشد، نور آن با نور کسانی که به نور خدا نزدیکترند، ترکیب میشود و درخشش بیشتری پیدا میکند.
مر تو را جایی برد آن موج دریا در فنا
دررباید جانت را او از سزا و ناسزا
هوش مصنوعی: موج دریا تو را به جایی میبرد که در آنجا از بین خواهید رفت و جانت را از خوبیها و بدیها خواهد گرفت.
لیک از آسیب جانت وز صفای سینهات
بی تو داده باغ هستی را بسی نشو و نما
هوش مصنوعی: اما با وجود آسیبهایی که به جان تو رسیده و پاکی سینهات، باغ وجود در absence تو رشد و شکوفایی زیادی یافته است.
در جهان محو باشی هست مطلق کامران
در حریم محو باشی پیشوا و مقتدا
هوش مصنوعی: اگر در دنیا غرق در زیباییها و لذتها باشی، به کمال مطلق دست یافتهای و در این مسیر، نیاز به رهبری و سرمشق داری تا به سرمنزل مقصود برسی.
دیدههای کون در رویت نیارد بنگرید
تا که نجهد دیدهاش از شعشعه آن کبریا
هوش مصنوعی: چشمان جهان نمیتوانند به روی تو نگاه کنند، زیرا نور پر عظمت تو باعث میشود که چشمانشان از شدت درخشش به جز سرگردانی نرسند.
ناگهان گردی بخیزد زان سوی محو فنا
که تو را وهمی نبوده زان طریق ماورا
هوش مصنوعی: به ناگهان از آن طرف، پدیدهای بوجود میآید که از مرز ناپدیدی سرچشمه میگیرد و تو هرگز تصوری از آن چه در آن سوی این جهان است، نداشتی.
شعلههای نور بینی از میان گردها
محو گردد نور تو از پرتو آن شعلهها
هوش مصنوعی: اگر به شعلههای نور دقت کنی، متوجه میشوی که در میان غبار و ابهامها محو میشوند. این نور توست که از تابش آن شعلهها ناشی میشود.
زو فروآ تو ز تخت و سجدهای کن زانک هست
آن شعاع شمس دین شهریار اصفیا
هوش مصنوعی: از مقام و جایگاه خود پایین بیا و به سجده بیفت، زیرا این نور که به تو تابیده، نشان از بزرگی و مقام شهریار دین دارد.
ور کسی منکر شود اندر جبین او نگر
تا ببینی داغ فرعونی بر آن جا قد طغی
هوش مصنوعی: اگر کسی انکار کند، به پیشانی او نگاه کن تا ببینی نشانهای از فرعون را بر آنجا.
تا نیارد سجدهای بر خاک تبریز صفا
کم نگردد از جبینش داغ نفرین خدا
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر خاک تبریز سجدهای نکرده باشد، پاکی و صفای او از بین نمیرود و بر پیشانیاش نشان نفرین خداوند باقی خواهد ماند.