غزل شمارهٔ ۱۵۵۶
ای برده نماز من ز هنگام
هین وقت نماز شد بیارام
ای خورده تو خون صد قلندر
ای بر تو حلال خون بیاشام
عشق تو و آنگهی سلامت
ای دشمن ننگ و دشمن نام
مستی تو وانگهی سر و پا
دیوانه وانگهی سرانجام
یک حرف بپرسمت بگویی
دلسوخته دیده چنین خام
پیداست که یار من ملول است
خاموش شدم به کام و ناکام
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای برده نماز من ز هنگام
هین وقت نماز شد بیارام
هوش مصنوعی: ای برده، از زمانهایی که برای نماز میآید، آرام باش و آرامش خود را حفظ کن.
ای خورده تو خون صد قلندر
ای بر تو حلال خون بیاشام
هوش مصنوعی: ای خورشید، تو سبب نابودی و آسیب صد پرندهای، و به این ترتیب، نوشیدهای از خون آنها.
عشق تو و آنگهی سلامت
ای دشمن ننگ و دشمن نام
هوش مصنوعی: عشق تو، و سپس سلامتی تو، ای دشمنی که ننگ و نامت در تضاد است.
مستی تو وانگهی سر و پا
دیوانه وانگهی سرانجام
هوش مصنوعی: تو در حالتی از سرمستی هستی که تمام وجودت از دیوانگی پر شده است و در انتها، این وضعیت به اوج خود میرسد.
یک حرف بپرسمت بگویی
دلسوخته دیده چنین خام
هوش مصنوعی: اگر از تو سوالی بپرسم، آیا میتوانی بگویی که دل سوزاندهام و چشمانم از این آتش درون، بیپاسخ ماندهاند؟
پیداست که یار من ملول است
خاموش شدم به کام و ناکام
هوش مصنوعی: به وضوح مشخص است که محبوب من از زندگی خسته است، به همین دلیل من هم به خاطر ناامیدیام سکوت کردهام.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۵۵۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1393/05/02 20:08
"دلسوخته دیده ای چنین خام؟"
این درسته.