غزل شمارهٔ ۱۵۵۵
جز جانب دل به دل نیاییم
یک لحظه برون دل نپاییم
ماننده نای سربریده
بیبرگ شدیم و بانواییم
همچون جگر کباب عاشق
جز آتش عشق را نشاییم
ما ذره آفتاب عشقیم
ای عشق برآی تا برآییم
ما را به میان ذرهها جوی
ما خردترین ذرههاییم
ور زانک بجویی و نیابی
بدهیم نشان که ما کجاییم
در خانه چو آفتاب درتافت
گرد سر روزن سراییم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جز جانب دل به دل نیاییم
یک لحظه برون دل نپاییم
هوش مصنوعی: ما از دلی به دل دیگر نمیرویم و لحظهای هم از دل خود جدا نمیشویم.
ماننده نای سربریده
بیبرگ شدیم و بانواییم
هوش مصنوعی: ما مانند نای بیسر و بیبرگ شدهایم و در حال نواختن هستیم.
همچون جگر کباب عاشق
جز آتش عشق را نشاییم
هوش مصنوعی: عاشق همچون جگر کباب در آتش عشق قرار دارد و تنها شعلههای این عشق را تجربه میکند.
ما ذره آفتاب عشقیم
ای عشق برآی تا برآییم
هوش مصنوعی: ما همچون ذرههای نور عشق هستیم، ای عشق، بیا تا ما نیز به اوج برسیم.
ما را به میان ذرهها جوی
ما خردترین ذرههاییم
هوش مصنوعی: ما در میان ذرهها قرار داریم و به نوعی از همه کوچکتر و کماهمیتتر به نظر میرسیم.
ور زانک بجویی و نیابی
بدهیم نشان که ما کجاییم
هوش مصنوعی: اگر به جستجوی ما برآیی و نتوانی ما را پیدا کنی، این را بدان که ما کجاییم.
در خانه چو آفتاب درتافت
گرد سر روزن سراییم
هوش مصنوعی: در خانه مانند نور خورشید میدرخشیم و دور تا دور فضای خانه را روشن میکنیم.
حاشیه ها
1399/06/12 20:09
احمدرحیمی
اخرین شعری بود که پدر خانم اینجانب ساعاتی قبل از فوتش برایم خواند.......