گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۳۹

مگردان روی خود ای دیده رویم
به من بنگر که تا از تو برویم
سبوی جسمم از چشمه‌ات پرآب است
مکن ای سنگ دل مشکن سبویم
تو جویایی و من جویانتر از تو
که داند تو چه جویی من چه جویم
همین دانم که از بوی گل تو
مثال گل قبا در خون بشویم
منم ضراب و عشقت چون ترازو
از این خاموش گویا چند گویم
زهی مشکل که تو خود سو نداری
و من در جستن تو سو به سویم
تو اندر هیچ کویی درنگنجی
و من اندر پی تو کو به کویم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مگردان روی خود ای دیده رویم
به من بنگر که تا از تو برویم
هوش مصنوعی: ای چشمان زیبا، روی خود را از من برنگردان. به من نگاه کن، زیرا ممکن است که از تو فاصله بگیرم.
سبوی جسمم از چشمه‌ات پرآب است
مکن ای سنگ دل مشکن سبویم
هوش مصنوعی: جسم من همچون ظرفی است که از چشمه‌ی محبت تو پُر شده است. پس ای سنگدل، آن را نشکن و بی‌رحمی نکن.
تو جویایی و من جویانتر از تو
که داند تو چه جویی من چه جویم
هوش مصنوعی: تو به دنبال چیزی هستی و من حتی بیشتر از تو به دنبالش هستم؛ اما چه کسی می‌داند که تو دنبال چه چیزی هستی و من به دنبال چه چیزی می‌گردم؟
همین دانم که از بوی گل تو
مثال گل قبا در خون بشویم
هوش مصنوعی: میدانم که از عطر گل تو، مانند گل سرخ در خونم غرق می‌شوم.
منم ضراب و عشقت چون ترازو
از این خاموش گویا چند گویم
هوش مصنوعی: من یک صراف هستم و عشق تو برایم همانند ترازویی است که در سکوت تمام سخن‌هایم را سنجش می‌کند.
زهی مشکل که تو خود سو نداری
و من در جستن تو سو به سویم
هوش مصنوعی: ای کاش که تو خود را نمی‌سوزانی و من در جستجوی تو در هر سو می‌کوشم.
تو اندر هیچ کویی درنگنجی
و من اندر پی تو کو به کویم
هوش مصنوعی: تو در هیچ جایی جا نمی‌گیری و من در پی تو در هر کجا می‌روم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۳۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1388/07/15 02:10
طربستان

بیت سوم:
غلط:
کی داند تو چه جویی من چه جویم
درست:
که داند تو چه جویی من چه جویم
* بر طبق نسخه ی زرین کوب- انتشارات معاصر
ضمن این که شعر روانتر خوانده می شود.
---
پاسخ: با تشکر، این مورد تصحیح شد. اما جریان نوشته شدن «کی» به جای «که» در جای جای غزلیات شمس مشاهده می‌شود و پیش از آن که یک غلط املایی باشد گویا یک رسم رسم‌الخطی است که در فرصت مناسب باید به طور کامل تغییر یابد.