گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۳۷

چرا شاید چو ما شه زادگانیم
که جز صورت ز یک دیگر ندانیم
چو مرغ خانه تا کی دانه چینیم
چه شد دریا چو ما مرغابیانیم
برو ای مرغ خانه تو چه دانی
که ما مرغان در آن دریا چه سانیم
مزن بر عاشقان عشق تشنیع
تو را چه کاین چنینیم و چنانیم
چنینیم و چنان و هر چه هستیم
اسیر دام عشق بی‌امانیم
چرا از جهل بر ما می دوانی
نه گردون را چنین ما می دوانیم
عجب نبود اگر ما را بخایند
که آتش دیده و پخته چو نانیم
وگر چون گرگ ما را می درانند
چه چاره چون به حکم آن شبانیم
چو چرخ اندر زبان‌ها اوفتادیم
چو چرخ بی‌گناه و بی‌زبانیم
حریف کهرباییم ار چو کاهیم
نه در زندان چو کاه کاهدانیم
نتاند باد کاه ما ربودن
که ما زان کهربا اندر امانیم
تو را باد و دم شهوت رباید
نه ما که کهربای عقل و جانیم
خمش کن کاه و کوه و کهربا چیست
که آنچ از فهم بیرون است آنیم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چرا شاید چو ما شه زادگانیم
که جز صورت ز یک دیگر ندانیم
هوش مصنوعی: چرا ممکن است ما مانند فرزندان شاهان باشیم که فقط ظواهر یکدیگر را می‌بینیم و از عمق وجود هم خبری نداریم.
چو مرغ خانه تا کی دانه چینیم
چه شد دریا چو ما مرغابیانیم
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به محدودیت و ناتوانی در پیشرفت اشاره دارد. مرغ‌های خانه به دنبال دانه‌ها هستند و نمی‌توانند از مرزهای خود فراتر بروند. این نشانه‌گر این است که اگرچه دریا وجود دارد، ما به عنوان مرغابیان نمی‌توانیم از ظرفیت خود فراتر برویم و به امکانات بزرگ‌تر دست پیدا کنیم. به عبارتی، باید به جستجوی بیشتر و بهتر بپردازیم و از شرایط کنونی راضی نباشیم.
برو ای مرغ خانه تو چه دانی
که ما مرغان در آن دریا چه سانیم
هوش مصنوعی: برو، ای مرغ! تو چه می‌دانی که ما مرغان در آن دریا چگونه زندگی می‌کنیم؟
مزن بر عاشقان عشق تشنیع
تو را چه کاین چنینیم و چنانیم
هوش مصنوعی: به عاشقان عشق تو توهین نکن، چون ما نیز به همین شکل هستیم و تو هم به همین صورت هستی.
چنینیم و چنان و هر چه هستیم
اسیر دام عشق بی‌امانیم
هوش مصنوعی: ما اینگونه‌ایم و آنگونه، و هر چه که هستیم، در بند عشق بی‌پایان گرفتاریم.
چرا از جهل بر ما می دوانی
نه گردون را چنین ما می دوانیم
هوش مصنوعی: چرا ما را با نادانی می‌زنی؟ ما خود به دور زمان تسلط داریم و آن را به حرکت درمی‌آوریم.
عجب نبود اگر ما را بخایند
که آتش دیده و پخته چو نانیم
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر ما را به تمسخر بکشند، چون مانند نانی هستیم که در آتش پخته شده‌ایم.
وگر چون گرگ ما را می درانند
چه چاره چون به حکم آن شبانیم
هوش مصنوعی: اگر ما را همچون گرگ دریده و مورد حمله قرار دهند، چه راهی داریم جز اینکه به فرمان آن شبان عمل کنیم.
چو چرخ اندر زبان‌ها اوفتادیم
چو چرخ بی‌گناه و بی‌زبانیم
هوش مصنوعی: وقتی که صحبت از چرخ می‌شود، ما نیز در گفتارهایمان به آن اشاره می‌کنیم. اما مانند چرخ که خود هیچ زبانی ندارد و بی‌گناه است، ما نیز در این مواقع بی‌صدا و بدون گناه هستیم.
حریف کهرباییم ار چو کاهیم
نه در زندان چو کاه کاهدانیم
هوش مصنوعی: اگر با هم رقابت کنیم، من شبیه کهربا بوده‌ام، در حالی که شما تنها مانند کاه هستید. هرچند که از کاه در زندان باشید، من به هیچ‌وجه در آن وضعیت مشابه شما نخواهم بود.
نتاند باد کاه ما ربودن
که ما زان کهربا اندر امانیم
هوش مصنوعی: باد نمی‌تواند کاه ما را بردارد، زیرا ما از آن کهربا در امانیم.
تو را باد و دم شهوت رباید
نه ما که کهربای عقل و جانیم
هوش مصنوعی: اگر تو تحت تأثیر باد و هوای نفس قرار بگیری، ما اینگونه نیستیم که تحت تأثیر هوس‌ها و شهوات گرفتار شویم؛ زیرا ما از درک و آگاهی بیشتری برخورداریم.
خمش کن کاه و کوه و کهربا چیست
که آنچ از فهم بیرون است آنیم
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا مسائل پیچیده‌ای همچون کاه و کوه و کهربا وجود دارند که فراتر از درک ما هستند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۳۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/11/24 12:01
نادر..

چه شد دریا چو ما مرغابیانیم..