گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۳۶

میان ما درآ ما عاشقانیم
که تا در باغ عشقت درکشانیم
مقیم خانه ما شو چو سایه
که ما خورشید را همسایگانیم
چو جان اندر جهان گر ناپدیدیم
چو عشق عاشقان گر بی‌نشانیم
ولیک آثار ما پیوسته توست
که ما چون جان نهانیم و عیانیم
هر آن چیزی که تو گویی که آنید
به بالاتر نگر بالای آنیم
تو آبی لیک گردابی و محبوس
درآ در ما که ما سیل روانیم
چو ما در فقر مطلق پاکبازیم
بجز تصنیف نادانی ندانیم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میان ما درآ ما عاشقانیم
که تا در باغ عشقت درکشانیم
هوش مصنوعی: ما عاشقانی هستیم که باید به میان هم بیاییم تا بتوانیم به باغ عشق تو قدم بگذاریم.
مقیم خانه ما شو چو سایه
که ما خورشید را همسایگانیم
هوش مصنوعی: به خانه ما بیائید و همانند سایه‌ای در کنار ما بمانید، زیرا ما در کنار خورشید زندگی می‌کنیم.
چو جان اندر جهان گر ناپدیدیم
چو عشق عاشقان گر بی‌نشانیم
هوش مصنوعی: اگر ما در این دنیا ناپیدا باشیم، یا اگر عشق عاشقان بدون نشانی باشد، باز هم وجودمان در جان این جهان محسوس است.
ولیک آثار ما پیوسته توست
که ما چون جان نهانیم و عیانیم
هوش مصنوعی: اما نشانه‌های ما همیشه در تو موجود است، چرا که ما همچون جان هم آشکار و هم پنهان هستیم.
هر آن چیزی که تو گویی که آنید
به بالاتر نگر بالای آنیم
هوش مصنوعی: هر چیزی که تو درباره‌اش سخن بگویی، ما در سطح بالاتری از آن قرار داریم.
تو آبی لیک گردابی و محبوس
درآ در ما که ما سیل روانیم
هوش مصنوعی: تو مانند آب هستی، اما در گردابی گرفتار شده‌ای. بیایید به ما بپیوندی، چرا که ما مانند سیلی در حرکت و آزاد هستیم.
چو ما در فقر مطلق پاکبازیم
بجز تصنیف نادانی ندانیم
هوش مصنوعی: ما در حالی که در فقر مطلق قرار داریم، زهد و پاکبازی را حفظ کرده‌ایم و جز سرودن شعرهای بی‌معنا کاری از ما برنمی‌آید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۳۶ به خوانش عندلیب