اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا تا عاشقی از سر بگیریم
جهان خاک را در زر بگیریم
هوش مصنوعی: بیایید دوباره عشق را شروع کنیم و این دنیای خاکی را به دنیایی پر از طلا تبدیل کنیم.
بیا تا نوبهار عشق باشیم
نسیم از مشک و از عنبر بگیریم
هوش مصنوعی: بیایید در فصل تازه عشق سهیم شویم و از عطر دلپذیر مشک و عنبر بهرهمند شویم.
زمین و کوه و دشت و باغ و جان را
همه در حله اخضر بگیریم
هوش مصنوعی: تمامی عناصر طبیعی و زنده شامل زمین، کوه، دشت، باغ و انسان را در زیوری سبز و زیبا احاطه کنیم.
دکان نعمت از باطن گشاییم
چنین خو از درخت تر بگیریم
هوش مصنوعی: ما از درون، برکت و نعمت را برای خود فراهم میکنیم و اینگونه است که از درختان تازه، میوه میچینیم.
ز سر خوردن درخت این برگ و بر یافت
ز سر خویش برگ و بر بگیریم
هوش مصنوعی: از افتادن برگهای درخت میتوان درسی گرفت و از خودمان نیز باید یاد بگیریم تا چه چیزهایی را در زندگی رها کنیم.
ز دل ره بردهاند ایشان به دلبر
ز دل ما هم ره دلبر بگیریم
هوش مصنوعی: آنها از دل ما به سوی دلبر رفتهاند، پس ما هم باید به سمت دلبر راهی پیدا کنیم.
مسلمانی بیاموزیم از وی
اگر آن طره کافر بگیریم
هوش مصنوعی: اگر از او یاد بگیریم چگونه میتوانیم مسلمان باشیم، حتی اگر به ظاهر کسی که دارای ویژگیهای غیرمتعارف است به او تمایل داشته باشیم.
دلی دارد غمش چون سنگ مرمر
از آن مرمر دو صد گوهر بگیریم
هوش مصنوعی: دلش پر از غم است، مانند سنگ مرمر که سخت و مستحکم است. از همین دل سخت میتوانیم بهرههای زیادی ببریم.
چو جوشد سنگ او هفتاد چشمه
سبو و کوزه و ساغر بگیریم
هوش مصنوعی: وقتی که سنگی به شدت تحت فشار قرار گیرد، از آن هفتاد چشمه به وجود میآید؛ بنابراین، ما میتوانیم با استفاده از سبو، کوزه و ساغر، از این منابع آب بهرهمند شویم.
کمینه چشمهاش چشمی است روشن
که ما از نور او صد فر بگیریم
هوش مصنوعی: چشمه کوچک او چشمی روشن دارد که ما میتوانیم از نور او بهرهمند شویم و بهرههای زیادی بگیریم.
حاشیه ها
بیت ششم به نظر اینگونه است:
ز دل ره برده اند ایشان به دلبر
بیت دوم نیز اینگونه درست است:
زمین و کوه و دشت و باغ جان را
1393/02/21 07:04
احمد محمدزاده
" در " دل ره بردهاند ایشان به دلبر ...
کلمه "در" ، وزن را کمی ناهمگون نموده و "سکته" بر "دل" ایجاد مینماید !!!
به نظر "ز" و یا "به" مناسبتر است. یعنی:
ز دل ره بردهاند ایشان به دلبر
یا
به دل ره بردهاند ایشان به دلبر
الامر الی الارومی ...!
این سرّ درخت است که برگ و بر درخت میشود. این باطن است که ظاهر میشود. این جفت بودن باطن و ظاهر، بُن و بر، ژرفا و رویه، در واژه « چهره » چشمگیر و برجسته است.
« چهره »، هم معنای «اصل و ذات » دارد، و هم معنای « روی و صورت آدمی و سیما». در سانسکریت چیترا به معنای آشکار و برجسته و نورانی و روشن و برانگیخته است. این پیوسته بودن اصل و ذات که بُن باشد با صورت و روی و سیما، ویژگی « چهره » است. آنکه باطنش در ظاهرش، آشکار و نمایان و پیدا میگردد، چهره دارد. به همین علت در سانسکریت، به ماه آغازین فصل بهار (ماهی که درفوریه و مارس واقع میشود)، چیتر chaitra میگفتند، چون در این ماه، زمین انچه در دل دارد، پدیدار میسازد. از این رو خدایان ایران، چهره داشتند . گیتی و انسان و ...، چهره های خدا بودند. همه خدایان ایران، چهره های بهمن، یا سپنتا ( سپنج ) یا سیمرغ بودند.