غزل شمارهٔ ۱۵۳۰
من و تو دوش شب بیدار بودیم
همه خفتند و ما بر کار بودیم
حریف غمزه غماز گشتیم
به پیش طره طرار بودیم
بیا تا ظاهر و پیدا بگوییم
که با عشق نهانی یار بودیم
اگر چه پیش و پس آن جا نگنجد
به پیش صانع جبار بودیم
عجب نبود اگر ما را ندیدند
که ما در مخزن اسرار بودیم
بیاوردیم درها ارمغانی
که یعنی ما به دریابار بودیم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من و تو دوش شب بیدار بودیم
همه خفتند و ما بر کار بودیم
هوش مصنوعی: من و تو دیشب بیدار بودیم، در حالی که همه خواب بودند و ما در حال صحبت و فعالیت بودیم.
حریف غمزه غماز گشتیم
به پیش طره طرار بودیم
هوش مصنوعی: ما در برابر ناز و عشوههای معشوق، تبدیل به حریفان غم و اندوه شدهایم و در مواجهه با زیباییهای او، همیشه در انتظار و آرزوی بیشتر بودیم.
بیا تا ظاهر و پیدا بگوییم
که با عشق نهانی یار بودیم
هوش مصنوعی: بیایید درباره چیزهایی که آشکار و واضح است صحبت کنیم، چرا که ما در این عشق پنهانی به یارمان بودیم.
اگر چه پیش و پس آن جا نگنجد
به پیش صانع جبار بودیم
هوش مصنوعی: هرچند در گذشته و آینده ما جایی نداریم، اما در برابر خالق قدرتمند، حضور داریم.
عجب نبود اگر ما را ندیدند
که ما در مخزن اسرار بودیم
هوش مصنوعی: عجبی ندارد اگر ما را نمیشناختند، چون ما در دل رازها و اسرار پنهان بودیم.
بیاوردیم درها ارمغانی
که یعنی ما به دریابار بودیم
هوش مصنوعی: ما هدیهای آوردهایم که نشاندهندهی این است که ما در بستر دریا زندگی کردهایم.