گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۲۹

شب دوشینه ما بیدار بودیم
همه خفتند و ما بر کار بودیم
حریف غمزه غماز گشتیم
ندیم طره طرار بودیم
به گرد نقطه خوبی و مستی
به سر گردنده چون پرگار بودیم
تو چون دی زاده‌ای با تو چه گویم
که با یار قدیمی یار بودیم
مثال کاسه‌های لب شکسته
به دکان شه جبار بودیم
چرا چون جام شه زرین نباشیم
چو اندر مخزن اسرار بودیم
چرا خود کف ما دریا نباشد
چو اندر قعر دریابار بودیم
خمش باش و دو عالم را به گفت آر
کز اول گفت بی‌گفتار بودیم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب دوشینه ما بیدار بودیم
همه خفتند و ما بر کار بودیم
هوش مصنوعی: در شب گذشته، همه خواب بودند و ما بیدار و مشغول به کار بودیم.
حریف غمزه غماز گشتیم
ندیم طره طرار بودیم
هوش مصنوعی: ما برای جلب توجه و جذب نگاه دیگری به خودمان، به جذابیت و زیبایی خود افزوده‌ایم؛ به طوری که به یکدیگر در این بازی زیبایی می‌پردازیم و همواره در پی نشانه‌هایی از عشق و دوستی هستیم.
به گرد نقطه خوبی و مستی
به سر گردنده چون پرگار بودیم
هوش مصنوعی: ما مانند پرگاری پیرامون یک نقطه خوب و خوشی در حال گردش و خوشی بودیم.
تو چون دی زاده‌ای با تو چه گویم
که با یار قدیمی یار بودیم
هوش مصنوعی: تو از دیاری هستی که با آن آشنا هستی، پس چه بگویم که من نیز سال‌ها با یار قدیمی‌ام مرتبط بوده‌ام.
مثال کاسه‌های لب شکسته
به دکان شه جبار بودیم
هوش مصنوعی: ما مانند کاسه‌های لب شکسته بودیم که در دکان یک حاکم مستبد قرار داشتیم.
چرا چون جام شه زرین نباشیم
چو اندر مخزن اسرار بودیم
هوش مصنوعی: چرا نباید مانند جام گرانبها و طلایی باشیم وقتی که در دل خود رازهای نهفته داریم؟
چرا خود کف ما دریا نباشد
چو اندر قعر دریابار بودیم
هوش مصنوعی: چرا نباید ما به اندازه دریا گسترده باشیم وقتی که در عمق دریا غوطه‌ور بوده‌ایم؟
خمش باش و دو عالم را به گفت آر
کز اول گفت بی‌گفتار بودیم
هوش مصنوعی: ساکت باش و به دو جهان بگو که ما از ابتدا بدون کلام وجود داشتیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۲۹ به خوانش عندلیب