گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۳

شمع دیدم گرد او پروانه‌ها چون جمع‌ها
شمع کی دیدم که گردد گرد نورش شمع‌ها
شمع را چون برفروزی اشک ریزد بر رخان
او چو بفروزد رخ عاشق بریزد دمع‌ها
چون شکر گفتار آغازد ببینی ذره‌ها
از برای استماعش واگشاده سمع‌ها
ناامیدانی که از ایام‌ها بفسرده‌اند
گرمی جانش برانگیزد ز جانشان طمع‌ها
گر نه لطف او بدی بودی ز جان‌های غیور
مر مرا از ذکر نام شکرینش منع‌ها
شمس دین صدر خداوند خداوندان به حق
کز جمال جان او بازیب و فر شد صنع‌ها
چون بر آن آمد که مر جسمانیان را رو دهد
جان صدیقان گریبان را درید از شنع‌ها
تخم امیدی که کشتم از پی آن آفتاب
یک نظر بادا از او بر ما برای ینع‌ها
سایه جسم لطیفش جان ما را جان‌هاست
یا رب آن سایه به ما واده برای طبع‌ها

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمع دیدم گرد او پروانه‌ها چون جمع‌ها
شمع کی دیدم که گردد گرد نورش شمع‌ها
هوش مصنوعی: شمعی را دیدم که پروانه‌ها دور آن جمع شده بودند، اما هیچ وقت شمعی را ندیدم که خودش به دور نورش بچرخد و شمع‌ها به دورش باشند.
شمع را چون برفروزی اشک ریزد بر رخان
او چو بفروزد رخ عاشق بریزد دمع‌ها
هوش مصنوعی: زمانی که شمع روشن شود، اشک بر گونه‌های او می‌ریزد؛ هنگامی که چهره عاشق روشن می‌شود، اشک‌ها نیز بر زمین می‌ریزند.
چون شکر گفتار آغازد ببینی ذره‌ها
از برای استماعش واگشاده سمع‌ها
هوش مصنوعی: وقتی سخن مانند شکر شروع می‌شود، می‌توانی ببینی که گوش‌ها در انتظار شنیدن، به‌سوی آن باز می‌شوند.
ناامیدانی که از ایام‌ها بفسرده‌اند
گرمی جانش برانگیزد ز جانشان طمع‌ها
هوش مصنوعی: افراد ناامید که از روزگار ناامید شده‌اند، وقتی گرمی زندگی و امیدی در دلشان شعله‌ور می‌شود، از جان خود خواسته‌هایی دارند.
گر نه لطف او بدی بودی ز جان‌های غیور
مر مرا از ذکر نام شکرینش منع‌ها
هوش مصنوعی: اگر محبت او نبود، من از جان‌های شجاع نیز دور می‌شدم و مرا از یاد کردن نام شیرینش منع می‌کردند.
شمس دین صدر خداوند خداوندان به حق
کز جمال جان او بازیب و فر شد صنع‌ها
هوش مصنوعی: شمس دین، که به عنوان خداوند بزرگ و برتر شناخته می‌شود، به خاطر زیبایی و نور وجودش، موجب آفرینش و به وجود آمدن خلق و آفرینش‌های مختلف شده است.
چون بر آن آمد که مر جسمانیان را رو دهد
جان صدیقان گریبان را درید از شنع‌ها
هوش مصنوعی: زمانی که قرار شد روح صادقان به جسمانیان توجه کند، روحشان از شدت شوق و هیجان بر خودشان مسلط شد و دچار حالتی شدید شدند.
تخم امیدی که کشتم از پی آن آفتاب
یک نظر بادا از او بر ما برای ینع‌ها
هوش مصنوعی: امیدهایی که در دل کاشته‌ام، فقط کافی است که نگاهی از آفتاب به ما بیفتد تا به بار بنشیند و به نتیجه برسد.
سایه جسم لطیفش جان ما را جان‌هاست
یا رب آن سایه به ما واده برای طبع‌ها
هوش مصنوعی: سایهٔ وجود او جان ما را احیا می‌کند و با روح خود، زندگی به ما می‌بخشد. ای پروردگار، کاش آن سایه به ما برسد تا روح‌هایمان زنده شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۳ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۵۳ به خوانش آرش خیرآبادی

حاشیه ها

1396/06/22 21:09
همایون

بدون شک شمس برای جلال دین همان تجلی‌ خدا بوده است
در بیشتر غزل‌ها بنام شمس تخلّص صورت میگیرد ولی این غزل مخصوص
معرفی‌ مقام او سروده شده است و با اجازه از لطف بی‌ حد او
غیرت را نادیده انگاشته و او را خدای همه خدا‌ها می‌‌نامد
ما هیچ ارتباطی با خدا نداریم مگر تجلی‌ اوست که در همه جا هست
و بیشترین تجلی‌ در انسان است و برخی از انسان‌ها بندرت تجلی‌ کامل ‌اند
زیرا از خود بکلّی فنا شده ‌اند