غزل شمارهٔ ۱۵۲۲
ورا خواهم دگر یاری نخواهم
چو گل را یافتم خاری نخواهم
تو را گر غیر او یار دگر هست
برو آن جا که من باری نخواهم
بجز دیدار او بختی نجویم
به غیر کار او کاری نخواهم
چو بازان ساعد سلطان گزیدم
چو کرکس بوی مرداری نخواهم
میان اهل دل جز دل نگنجد
جز این دلدار دلداری نخواهم
ز من جزوی ستاند کل ببخشد
از این به روز بازاری نخواهم
نه آن جزوم که غیر کل بود آن
نخواهم غیر را آری نخواهم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ورا خواهم دگر یاری نخواهم
چو گل را یافتم خاری نخواهم
هوش مصنوعی: من دیگر یار نمیخواهم؛ چون که به زیبایی گل دست یافتم، دیگر خاری نمیخواهم.
تو را گر غیر او یار دگر هست
برو آن جا که من باری نخواهم
هوش مصنوعی: اگر غیر از او کسی دیگر را دوست داری، برو به جایی که من دیگر نیازی به تو ندارم.
بجز دیدار او بختی نجویم
به غیر کار او کاری نخواهم
هوش مصنوعی: غیر از دیدن او، خوشبختی دیگری نمیخواهم و هیچ کاری به جز کار برای او نمیکنم.
چو بازان ساعد سلطان گزیدم
چو کرکس بوی مرداری نخواهم
هوش مصنوعی: وقتی به مقام و قدرت دست یافتم، مانند بازهایی که بازوهای پادشاه را میزنند، دیگر به بوی نامطلوب و بیارزش نمیرسم.
میان اهل دل جز دل نگنجد
جز این دلدار دلداری نخواهم
هوش مصنوعی: در میان افرادی که دلشان صاف و پاک است، فقط دل خود جا میشود و جز این معشوقه، دلداری دیگری نمیخواهم.
ز من جزوی ستاند کل ببخشد
از این به روز بازاری نخواهم
هوش مصنوعی: از من جزئی میگیرد و کل را عطا میکند. تا به روزی دیگر در بازار زندگی، چیزی نخواهم.
نه آن جزوم که غیر کل بود آن
نخواهم غیر را آری نخواهم
هوش مصنوعی: من جزئی از کل نیستم و چیزی غیر از حقیقت را نمیخواهم، نه، من هیچ چیز غیر از آن را نمیخواهم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۵۲۲ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/11/29 19:01
نادر..
ز من جزوی ستاند
کل ببخشد..