غزل شمارهٔ ۱۵۰۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۵۰۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
💜حضرت #مولانا در این غزل زیبا گریزی به گذشته ی خویش میزند و از دوران عاقل نمایی خود میسراید، اگر چه وصف این عاقل بودن بیشتر به کنایه و طعنه مینماید. خطاب کنایه گونه ی #مولانا در این غزل به همگان است نه شخصی خاص. به همه ی کسانی که در چرخه ی پر تکرار و پر تزویر روزانه دچار آمده اند. حضرت #مولانا با اینکه در این غزل به ظاهر از عقل معاش تمجید میکند اما اگر دقیق تر به معنای غزل نگاه کنیم میبینیم که حضرتش به واقع عاقلان و عقل را به نکوهش گرفته است نه تمجید. گویا مراد #مولانا از این غزل بیدار کردن خفتگانی ست که به خیال عقل، ذات خدایی خود را اسیر ارزشهای پست این جهانی کرده اند و از اصل رمز آفرینش که همانا پالایش روح و قدم در راه معشوق نهادن است غافل مانده اند. او به زبان کنایه آنان را گم شدگانی در بیابان خودبینی و آز میخواند که به گمان باطل خود به دنبال گذران زندگی ای آرام هستند اما در واقع اسیر امیال و غرایز شده و راه بیراهه را پیش گرفته اند. زبان غزل ساده و قابل درک برای همگان است و پیچیدگی واژگانی و معنایی ندارد، شاید به این خاطر که همگان آنرا بفهمند و بهانهای برای کسی باقی نماند. اما مهمترین بیت این غزل همانا واپسین بیت است، آنجا که #مولانا خودش را به گنجی از خاک(خاک در اینجا یعنی آنچه از تمایلات این جهانی در انسان وجود دارد چه ثروت چه مقام و... و همچنین کنایه ای ست به این باور ادیان که انسان از خاک خلق شد) بیرون افتاده توصیف میکند و به معنا میفرماید که چون بر نفس خویش پیروز آمدم و قارون وجودم را کُشتم و گوهر درونم را از خاکِ پستی ها برگرفتم ، اینگونه ارزشمند شدم و به این مرتبه از حیرانی در راه معشوق رسیدم.
امید که چراغ روشنش، راهنمای روحی همه ی رهروان این راه باشد.