غزل شمارهٔ ۱۵۰۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۵۰۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
اگر جلال دین نمی بود عرفان ایرانی جهانی او هم نمیبود
ما بودیم و عرفان خاص اسلامی و اندک کسانی که آنرا برای دیگران شرح و توضیح میدادند
و احتمالا بسیار خشک و مطرود
امروزه هر کسی که شعر جلال دین را میخواند لذت میبرد و میخواهد معنی آنرا هر چه بیشتر بنوشد
دیگر آنکه عرفان رابطهای میان پیر یا استاد و شاگرد است و هر که پیری ندارد به عرفان هم راه ندارد
ولی جلال دین این مشکل را برای همه حل میکند و با کار خود و آتش عشق خود همگان را گرم و رهرو میکند
و به همه افتخار آشنایی با دل و جانان میبخشد
همه اسیران خود بینی و خود خواهی را آزاد میکند و همه عاشقان جهان را پروانه وار بدور خود به رخس در میاورد
هستی از این شادی هماره در رخس و پایکوبی است و آرام ندارد
جهان کهنه با آمدن او همیشه نو و خرم است و او این را خوب میدند و فاش میگوید
ولی با وجود این میگوید بهتر است که این راز را خاموشانه و آهسته گفت تا مبادا
کاینه زنگار گیرد و این تصویر زیبای هستی تار و این ماه درخشان مه آلود شود
چون کژ اندیشان و کژ کاران هنوز بسیارند
💜با اینکه بسیاری از غزل های #دیوان_شمس در توصیف پروردگار سروده شده، اما #مولانا در برخی از غزل هایش، در ظاهر برای شناساندن خود به مخاطب تنها و تنها از خود میسراید و همیشه این کار را به مانند باقی سروده هایش در نهایت زیبایی و کمال انجام میدهد. #مولانا هیچ ابایی از قضاوت مخاطب ندارد و فقط آنچه از خود (خود ِ متعالی اش نه خود ِ خاکی) میبیند و میداند را باز میگوید. در تمام این گونه غزلها به مانند این غزل، چنان توصیفی از خود میکند،که درک جایگاه روحانی #مولانا برای بسیاری (چه راست اندیشان و چه کژ اندیشان مقامش) سخت و بغرنج است. اما #مولانا انگار شناساندن خود به مخاطب را بسیار مهمتر از حواشی این کار میداند. #مولانا آنچنان مقامی برای خود قائل است که کمتر کسی جرأت حتی اندیشه کردن درباره اش را دارد. اما بدون شک مقصود اصلی #مولانا از اینگونه سروده هایش نه شناساندن مقام خود به مخاطب بلکه شناساندن عظمت روحی انسان است، چرا که همگان میدانیم که #مولانا به چنان تعالی روح و اندیشه ای رسیده بود که از خود ستایی بی نیاز باشد. #مولانا حتی آنچنان در شناساندن مقام متعالی روح (از راه توصیف حالات روحی خویش) به مخاطب جدی است که در غزلی میفرماید:ز من مگریز زیرا درفتادی|بگو الحمدلله در فتادم. یعنی شکرگزار باش که معشوق از راه سروده های من بر تو نظری انداخته تا به واسطهی من ، پی به عظمت وجودی خود ببری. اینگونه است که به تحقیق #مولانا را میتوان پیامبری خوش الحان دانست که راه نجات را سخاوتمندانه و سرراست، بدون درافتادن در دام تقلید و زد و بندهای مسلک دین فروشان به دیگران ارزانی میدارد. هر چند همیشه به خود نهیب میزند که دست از این همه فاش گویی و پرده فکنی بردار. روان پاکش راهنمای همه ی رهروان باد.
بیت آخر: خمش کن کآینه زنگار گیرد