گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۹۱

خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم
که از سفهش بس سر انگشت گزیدیم
گر هیچ گریزی بگریز از هوس خویش
زیرا همه رنج از هوس بیهده دیدیم
والله که مفری به جز از فر رخش نیست
کاندر خضر و گلشن او می نگریدیم
هر روز که برخیزی رو پاک بشویی
آن سوی دو ای دل که گه درد دویدیم
آن سوی که در ساعت دشوار دل خلق
آید که خدایا همه محتاج و مریدیم
هر دانه که چیدیم همه دام بلا بود
سوی تو پراشکسته و تن خسته پریدیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خلقان همه نیکند جز این تن که گزیدیم
که از سفهش بس سر انگشت گزیدیم
هوش مصنوعی: همه موجودات خوب و زیبا هستند جز این جسم که ما به آن وابسته‌ایم، زیرا از حماقت خود به آن آسیب زده‌ایم.
گر هیچ گریزی بگریز از هوس خویش
زیرا همه رنج از هوس بیهده دیدیم
هوش مصنوعی: اگر امکان دارد، از تمایلات و خواسته‌های خود فرار کن؛ زیرا تمام بدبختی‌ها و رنج‌ها ناشی از خواسته‌های بی‌مورد است.
والله که مفری به جز از فر رخش نیست
کاندر خضر و گلشن او می نگریدیم
هوش مصنوعی: به خدا قسم، هیچ راه نجاتی جز از چهره‌ی آن اسب زیبا وجود ندارد که ما در کنار آن به زیبایی‌های طبیعت نگاه می‌کردیم.
هر روز که برخیزی رو پاک بشویی
آن سوی دو ای دل که گه درد دویدیم
هوش مصنوعی: هر روز که از خواب بیدار می‌شوی، خودت را تمیز کن و از مشکلات و دردهای گذشته دور شو، زیرا ما گاهی اوقات به سختی‌هایی برخوردیم که باید آن‌ها را فراموش کنیم.
آن سوی که در ساعت دشوار دل خلق
آید که خدایا همه محتاج و مریدیم
هوش مصنوعی: در زمانی که انسان‌ها در سختی و مشکلات قرار می‌گیرند، همه به یاد خدا می‌افتند و درمیابند که به او نیاز دارند و در واقع ما همه به نوعی به خدا وابسته‌ایم.
هر دانه که چیدیم همه دام بلا بود
سوی تو پراشکسته و تن خسته پریدیم
هوش مصنوعی: هر دانه‌ای که برداشتیم، به‌نوعی دام مشکلات بود. ما به سوی تو حرکت کردیم، در حالی که دل شیشه‌ای و جسم خسته داشتیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۹۱ به خوانش عندلیب