گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۸۰

خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم
والله که نشان‌های قَرویِ دهِ یارست
آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم
از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن
وز حرص، زبان و لب و پدفوز گزیدیم
چون تیر پریدیم و بسی صید گرفتیم
گرچه چو کمان از زه احکام خمیدیم
ما عاشق مستیم به صد تیغ نگردیم
شیریم که خون دل فغفور چشیدیم
مستان الستیم به جز باده ننوشیم
بر خوان جهان نی ز پی آش و ثریدیم
حق داند و حق دید که در وقت کشاکش
از ما چه کشیدید و ز ایشان چه کشیدیم
خیزید مخسپید که هنگام صبوح است
استاره روز آمد و آثار بدیدیم
شب بود و همه قافله محبوس رباطی
خیزید کز آن ظلمت و آن حبس رهیدیم
خورشید رسولان بفرستاد در آفاق
کاینک یزک مشرق و ما جیش عتیدیم
هین رو به شفق آر اگر طایر روزی
کز سوی شفق چون نفس صبح دمیدیم
هر کس که رسولی شفق را بشناسد
ما نیز در اظهار بر او فاش و پدیدیم
وان کس که رسولی شفق را نپذیرد
هم محرم ما نیست بر او پرده تنیدیم
خفاش نپذرفت فرودوخت از او چشم
ما پرده آن دوخته را هم بدریدیم
تریاق جهان دید و گمان برد که زهر است
ای مژده دلی را که ز پندار خریدیم
خامش کن تا واعظ خورشید بگوید
کاو بر سر منبر شد و ما جمله مریدیم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خیزید مخسپید که نزدیک رسیدیم
آواز خروس و سگ آن کوی شنیدیم
هوش مصنوعی: بیدار شوید و خواب را کنار بگذارید، چون به پایان سفر نزدیک شده‌ایم. صدای خروس و سگ را از این محله شنیده‌ایم.
والله که نشان‌های قَرویِ دهِ یارست
آن نرگس و نسرین و قرنفل که چریدیم
هوش مصنوعی: به خدا قسم، نشانه‌های زیبایی و دل‌ربایی در آن نرگس و نسرین و گل میخک که در دشت یار چیده‌ایم، حاکم است.
از ذوق چراگاه و ز اشتاب چریدن
وز حرص، زبان و لب و پدفوز گزیدیم
هوش مصنوعی: به خاطر لذت چریدن در چراگاه و شتاب در حرکت، با حرص و ولع، زبان و لب را گزیدیم.
چون تیر پریدیم و بسی صید گرفتیم
گرچه چو کمان از زه احکام خمیدیم
هوش مصنوعی: ما همچون تیر پرتاب شده‌ایم و شکارهای زیادی کرده‌ایم، هرچند که مانند کمان که از زه خود منحرف می‌شود، تحت تأثیر برخی شرایط قرار گرفته‌ایم.
ما عاشق مستیم به صد تیغ نگردیم
شیریم که خون دل فغفور چشیدیم
هوش مصنوعی: ما عاشقان سرمست هستیم و به هیچ چیز غیر از عشق اهمیت نمی‌دهیم. شیرینی عشق را چشیده‌ایم و حتی اگر درد و رنجی را تحمل کنیم، برای ما ارزشمند است.
مستان الستیم به جز باده ننوشیم
بر خوان جهان نی ز پی آش و ثریدیم
هوش مصنوعی: ما در این عالم فقط برای نوشیدن شراب آمده‌ایم و جز این هدفی نداریم؛ پس بر سر سفره دنیا دنبال غذاهای معمولی نیستیم.
حق داند و حق دید که در وقت کشاکش
از ما چه کشیدید و ز ایشان چه کشیدیم
هوش مصنوعی: خداوند می‌داند و می‌بیند که در زمان سختی‌ها و بحران‌ها، ما چه مشکلاتی را تحمل کردیم و آنها چه دشواری‌هایی را متحمل شدند.
خیزید مخسپید که هنگام صبوح است
استاره روز آمد و آثار بدیدیم
هوش مصنوعی: بیدار شوید و کم‌خوابید، زیرا که وقت صبح است. نشانه‌های روز طلوع کرده و نشانه‌های آن را مشاهده کردیم.
شب بود و همه قافله محبوس رباطی
خیزید کز آن ظلمت و آن حبس رهیدیم
هوش مصنوعی: شب بود و همه مسافران در جایگاه خوابگیر گرفتار بودند، که ناگهان از آن تاریکی و محدودیت رهایی یافتیم.
خورشید رسولان بفرستاد در آفاق
کاینک یزک مشرق و ما جیش عتیدیم
هوش مصنوعی: خورشید، فرستاده‌های خود را به سراسر جهان فرستاده است، زیرا ما در انتظار ظهور و نور جدید هستیم.
هین رو به شفق آر اگر طایر روزی
کز سوی شفق چون نفس صبح دمیدیم
هوش مصنوعی: بشتاب به سوی غروب، اگر پرنده‌ای باشد که از طرف غروب برخیزد و مانند نفس صبح به ساعت dawn برسد.
هر کس که رسولی شفق را بشناسد
ما نیز در اظهار بر او فاش و پدیدیم
هوش مصنوعی: هر کسی که پیامبری را بشناسد، ما هم در بیان و آشکار کردن آن پیامبر به او خواهیم پرداخت.
وان کس که رسولی شفق را نپذیرد
هم محرم ما نیست بر او پرده تنیدیم
هوش مصنوعی: کسی که پیام آور صبح را نپذیرد، در حقیقت به ما نزدیک نیست و ما برای او پنهان‌کاری می‌کنیم.
خفاش نپذرفت فرودوخت از او چشم
ما پرده آن دوخته را هم بدریدیم
هوش مصنوعی: خفاش حاضر نشد به ما نزدیک شود و از او چشم برداشتیم، پرده‌ای را که او روی چشمان ما دوخته بود، پاره کردیم.
تریاق جهان دید و گمان برد که زهر است
ای مژده دلی را که ز پندار خریدیم
هوش مصنوعی: عالمی را دید که دارویی برای همه مشکلات و دردهاست، اما او فکر می‌کند که این دارو سمّ است. خوشا به حال دل شاد کسی که فریب برداشت‌های نادرست را نمی‌خورد و حقیقت را می‌بیند.
خامش کن تا واعظ خورشید بگوید
کاو بر سر منبر شد و ما جمله مریدیم
هوش مصنوعی: سکوت کن تا موعظه‌کننده‌ای آغاز به سخن کند، او که بر بالای منبر ایستاده و ما همه پیروان او هستیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۸۰ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۱۴۸۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/09/28 14:11
سیاوش

به به ...

1393/02/19 03:05
مریم

در بیت ششم، «ثریدیم» باید «تریدیم» باشد.

1402/08/16 19:11
فرهود

ثرید معرب ترید است. هر دو درست است به معنی نان شکسته در کاسه.

1396/11/09 00:02
همایون

عرفان جلال دین خورشیدی است همان گونه که اولین آیین‌ها نزد انسان خورشیدی بود و سپس جای خود را به خدای نا دیدنی داد که هر چند مرحله‌ای از پیشرفت به حساب می‌‌آید ولی راه انحراف و سؤ استفاده را نیز می‌‌گشاید که اولین آن این است که موفقیت و سعادت را فقط برای عدّه‌ای خاص می‌‌داند ولی خورشید بر همه می‌‌تابد حتی بر آنان که از نور بیزارند
دوم آنکه در عرفان خورشیدی امید و خرمی و تازگی و سرسبزی پایان کار است ولی در آن دیگری چنین تضمینی وجود ندارد
سوم آنکه در باور خورشیدی انسان سرور و پادشاه هستی‌ است ولی در آن دیگری انسان خوار و گناهکار

1402/08/16 19:11
فرهود

قَرُو گویا در اینجا به معنی چراگاه است.