گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۷۴

حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم
بسی علّتیان را ز غم بازخریدیم
سَبَل‌های کَهُن را، غم بی‌سر و بُن را
ز رگ‌هاش و ز پی‌هاش به چنگاله کشیدیم
طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم
بسی مُرده گرفتیم در او روح دمیدیم
بپرسید از آن‌ها که دیدند نشان‌ها
که تا شُکر بگویند که ما از چه رهیدیم
رسیدند طبیبان، ز ره دور غریبان
غریبانه نمودند دواها که ندیدیم
سرِ غصهّ بکوبیم، غم از خانه بروبیم
همه شاهد و خوبیم همه چون مَهِ عیدیم
طبیبانِ الهیم ز کس مزد نخواهیم
که ما پاک‌روانیم نه طمّاع و پلیدیم
مپندار که این نیز هَلیله‌ست و بَلیله‌ست
که این شُهره عَقاقیر ز فردوس کشیدیم
حکیمان خبیریم که قاروره نگیریم
که ما در تن رنجور چو اندیشه دویدیم
دهان باز مکن هیچ که اغلب همه جغدند
دگر لاف مپرّان که ما بازپریدیم

اطلاعات

وزن: مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم
بسی علّتیان را ز غم بازخریدیم
هوش مصنوعی: ما دانشمندان و پزشکان هستیم که از بغداد آمدیم و بسیاری از بیماران را از غم و درد نجات دادیم.
سَبَل‌های کَهُن را، غم بی‌سر و بُن را
ز رگ‌هاش و ز پی‌هاش به چنگاله کشیدیم
هوش مصنوعی: غم‌های بی‌پایان و قدیمی را از رگ‌ها و زنجیرهای زندگی‌اش به سختی بیرون کشیدیم.
طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم
بسی مُرده گرفتیم در او روح دمیدیم
هوش مصنوعی: ما پزشکان زبده‌ای هستیم که از شاگردان عیسی مسیح به شمار می‌آییم. ما تعداد زیادی از مرده‌ها را زنده کرده‌ایم و در آنها روح دمیده‌ایم.
بپرسید از آن‌ها که دیدند نشان‌ها
که تا شُکر بگویند که ما از چه رهیدیم
هوش مصنوعی: از کسانی که نشانه‌ها را دیده‌اند بپرسید تا ما هم سپاسگزاری کنیم و بفهمیم که از چه راهی نجات یافته‌ایم.
رسیدند طبیبان، ز ره دور غریبان
غریبانه نمودند دواها که ندیدیم
هوش مصنوعی: طبیبان از راه دور به کمک مردم بی‌خانمان رسیدند و درمان‌هایی انجام دادند که ما هرگز آن‌ها را ندیده بودیم.
سرِ غصهّ بکوبیم، غم از خانه بروبیم
همه شاهد و خوبیم همه چون مَهِ عیدیم
هوش مصنوعی: بیا غم و اندوه را فراموش کنیم و با شادی سر و شکل تازه‌ای به خود بدهیم. همه ما زیبا و دل‌انگیزیم و همچون ماه در روز عید می‌درخشیم.
طبیبانِ الهیم ز کس مزد نخواهیم
که ما پاک‌روانیم نه طمّاع و پلیدیم
هوش مصنوعی: ما پزشکان الهی از هیچ‌کس پاداش نمی‌خواهیم، زیرا ما انسان‌های پاک‌دل و پاک‌نفس هستیم و نه طمع‌کار و آلوده.
مپندار که این نیز هَلیله‌ست و بَلیله‌ست
که این شُهره عَقاقیر ز فردوس کشیدیم
هوش مصنوعی: نگذار که فکر کنی این نعمت‌ها همچون گیاهانی بی‌ارزش هستند، زیرا ما این گنج‌های ارزشمند را از بهشت به دست آورده‌ایم.
حکیمان خبیریم که قاروره نگیریم
که ما در تن رنجور چو اندیشه دویدیم
هوش مصنوعی: دانشمندان و خردمندان ما به اندازه‌ای عاقل و باهوش هستند که به دنبال چیزهای بی‌ارزش نروند، زیرا ما در جسمی رنجور و شکننده به تفکر و اندیشه مشغول هستیم.
دهان باز مکن هیچ که اغلب همه جغدند
دگر لاف مپرّان که ما بازپریدیم
هوش مصنوعی: دهان خود را نباز کن، چون اکثر افراد مانند جغدند و هیچ چیز نگو که ما دوباره پرواز کردیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۷۴ به خوانش هانیه سلیمی
غزل شمارهٔ ۱۴۷۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۱۴۷۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۴۷۴ به خوانش حسین رستگار

حاشیه ها

1394/11/28 22:01
حجت اله

باسلام
من این شعر رو برای دوستم که دکتر طب سنتی واسلامی هست خوندم
به این نتیجه رسیدیم که مولانا علم طب را به درستی درک مینموده واین کلمات ودرمان ها را برای اثبات طبابت نفس انسان اوده است.ومیگوید طبابت من مانند طبیبان نیست که قاروره میگیرند تابتوانند تشخیص مرض دهند ودرمان کنند بلکه ما با اندیشه درمان میکنیم.
اقای محمد جعفر مصفا بهتر اشارات مولوی را زیبا بیان مینماید .باید از چشم او نیز نگاهی دوباره به غزلیات شمس انداخت

1395/07/07 16:10
حسین

در بیت دوم مصرع دوم:
ز رگ هاش و ز پی هاش به چنگاله کشیدیم صحیح است.

1399/02/30 20:04
همایون

باور جلال دین بر آن است که دو نوع پزشک و دو گونه پزشکی داریم
در اولین حکایت مثنوی (ماهنامه) هم در داستان پادشاه و کنیزک به این نکته بسیار مهم که قلب عرفان اوست اشاره میکند
و عقیده دارد که پزشکان معمولی بیماری های ساده را با دارو هایی که می شناسند معالجه میکنند ولی انسان گرفتاری هایی هم دارد که این پزشکان چاره و درمانی برای آنها ندارند
و او عرفان خود را چاره آن می داند
که بجای هلیله و سرکنگبین، از سخن شیوا و خبر های خوش و اندیشه های شاد بهره می گیرد

1401/02/17 20:05
محسن خ

سَبَل . [ س َ ب َ ] (ع اِ) مرضی باشد از امراض چشم و آن مویی است که در درون پلک چشم برمی آید، و پرده ای را نیز گویند که در چشم بهم رسد، و بعضی گویند به این معنی عربی است . (برهان ). علتی است چشم را که موی فرود پلک برآید. (شرفنامه ).

1401/12/25 14:02
موگه

*روانکاوی* ه

سبل‌های کهن را غم بی‌سر و بن را

ز رگ‌هاش و پی‌هاش به چنگاله کشیدیم

1402/04/30 10:06
مازیار

پدران کلیسا و آباء صحرا ( نخستین عرفای صحرا نشین مسیحیت ) که بعد از مسیح می زیستند عیسی مسیح را پزشک جان‌ ها می‌دانستند.  بعلاوه خود مردم یهودیه که مسیح را از نزدیک می دیدند او را به اسم شفا گر نیز می نامیدند چون بیماران بسیاری را شفا میداد  به نظرم اینجا مولانا به صراحت خود را شاگرد مسیح می‌داند و می خواند و اعلام میدارد . نوع بیماری هایی هم که در شعر آورده با نوع شفاهایی که در انجیل به عیسی منصوب است یکی است .

1404/03/10 18:06
داراب لایقی

شاه بیت این غزل می گوید غم و غصه علت همه بیماری های روحی و جسمی است پس شاد زندگی کنیم

سرِ غصهّ بکوبیم، غم از خانه بروبیم

همه شاهد و خوبیم همه چون مَهِ عیدیم