اطلاعات
وزن: مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیایید بیایید به گلزار بگردیم
بر این نقطه اقبال چو پرگار بگردیم
هوش مصنوعی: بیایید به باغ بیاییم و در آنجا بگردیم، مثل پرگار که دور یک نقطه میچرخد، ما هم در این مکان خوشیمن دور بزنیم.
بیایید که امروز به اقبال و به پیروز
چو عشاق نوآموز بر آن یار بگردیم
هوش مصنوعی: بیایید امروز با دل خوش و با امید به پیروزی، مانند عاشقانی تازهکار برای دیدن معشوقمان دور هم جمع شویم.
بسی تخم بکشتیم بر این شوره بگشتیم
بر آن حب که نگنجید در انبار بگردیم
هوش مصنوعی: ما تلاشهای زیادی کردهایم و در زمینهایی که شورهزار بوده، زراعت کردهایم. در جستجوی آن چیز با ارزش هستیم که در انبار نمیگنجد و نمیتوانیم آن را نگه داریم.
هر آن روی که پشت است به آخر همه زشت است
بر آن یار نکوروی وفادار بگردیم
هوش مصنوعی: هر چه که پشت صحنه باشد، در نهایت بد به نظر میرسد، پس بیایید به آن دوست زیبا و وفادار توجه کنیم.
چو از خویش برنجیم زبون شش و پنجیم
یکی جانب خمخانه خمار بگردیم
هوش مصنوعی: وقتی از خودمان راضی نیستیم و احساس ناراحتی میکنیم، به سمت جایی میرویم که میتوانیم آرامش بگیریم و از غم و غصهها دور شویم.
در این غم چو نزاریم در آن دام شکاریم
دگر کار نداریم در این کار بگردیم
هوش مصنوعی: در این غم اگر رها نشویم، به دام خواهیم افتاد و دیگر هیچ کار مهمی نداریم جز اینکه در این وضعیت بگردیم و به دنبال راهی باشیم.
چو ما بیسر و پاییم چو ذرات هواییم
بر آن نادره خورشید قمروار بگردیم
هوش مصنوعی: ما بیپایه و اساس مانند ذرات هوا هستیم و برای رسیدن به آن خورشید نادر و درخشان، در اطرافش حرکت میکنیم.
چو دولاب چه گردیم پر از ناله و افغان
چو اندیشه بیشکوت و گفتار بگردیم
هوش مصنوعی: مثل یک چرخ که پر از ناله و آواست، وقتی که اندیشهام بیسکوت و سخن است، دایم در حرکت هستیم.
حاشیه ها
درود بر شما دوستان اهل ادب.
این غزل و در کل این وزن عروضی چنان شور و قلیانی در من پدید میاره که هر زمان و هر مکان که می شنوم از خود بیخود می شم. در همین وزن عروض و با حال هوای کمی متفاوت یک غزل از مرحوم فریدون مشیری بجا مانده که تقدیم می کنم:
چه زیباست که چون صبح، پیام ظفر آریم
گل سرخ، گل نور، ز باغ سحر آریم.
چه زیباست، چو خورشید، درافشان و درخشان
زآفاق پر از نور، جهان را خبر آریم .
همانگونه که خورشید، بر اورنگ زر آید،
خرد را بستاییم و بر اورنگ زر آریم.
چه زیباست، که با مهر، دل از کینه بشوییم.
چه نیکوست، که با عشق، گل از خار برآریم.
گذرگاه زمان را، سرافراز بپوییم.
شب تار جهان را، فروغ از هنر آریم.
اگر تیغ ببارند، جز از مهر نگوییم
وگر تلخ بگویند، سخن از شکر آریم.
بیایید، بیایید، ازین عالم تاریک
دلافروزتر از صبح، جهانی دگر آریم
شاعر: فریدون مشیری
1399/06/27 15:08
رضا منصوری
برنامه 500 گنج حضور جناب آقای شهبازی
1404/06/26 17:08
محمدمتین عبدالهی
درود بر مولانا و بر فریدون مشیری عزیز ما