گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۷۲

دگربار دگربار ز زنجیر بجستم
از این بند و از این دام زبون گیر بجستم
فلک پیر دوتایی پر از سحر و دغایی
به اقبال جوان تو از این پیر بجستم
شب و روز دویدم ز شب و روز بریدم
و زین چرخ بپرسید که چون تیر بجستم
من از غصه چه ترسم چو با مرگ حریفم
ز سرهنگ چه ترسم چو از میر بجستم
به اندیشه فروبرد مرا عقل چهل سال
به شصت و دو شدم صید و ز تدبیر بجستم
ز تقدیر همه خلق کر و کور شدستند
ز کر و فر تقدیر و ز تقدیر بجستم
برون پوست درون دانه بود میوه گرفتار
ازان پوست وزان دانه چو انجیر بجستم
ز تأخیر بود آفت و تعجیل ز شیطان
ز تعجیل دلم رست و ز تأخیر بجستم
ز خون بود غذا اول و آخر شد خون شیر
چو دندان خرد رست از آن شیر بجستم
پی نان بدویدم یکی چند به تزویر
خدا داد غذایی که ز تزویر بجستم
خمش باش خمش باش به تفصیل مگو بیش
ز تفسیر بگویم ز تف سیر بجستم

اطلاعات

وزن: مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دگربار دگربار ز زنجیر بجستم
از این بند و از این دام زبون گیر بجستم
هوش مصنوعی: بار دیگر به‌دنبال رهایی از زنجیرهایم، از این قید و بند و دام اسیرکننده فرار کردم.
فلک پیر دوتایی پر از سحر و دغایی
به اقبال جوان تو از این پیر بجستم
هوش مصنوعی: زمانه‌ی کهن و پر از جادو و دغدغه‌ها، به خاطر خوشبختی و موفقیت تو از این کهنسال (زمان) دور شدم.
شب و روز دویدم ز شب و روز بریدم
و زین چرخ بپرسید که چون تیر بجستم
هوش مصنوعی: در تلاش و کوشش شب و روز هستم و از این روزگار خسته شده‌ام. از چرخ روزگار پرسیدم که چطور مثل تیر از این وضعیت فرار کنم.
من از غصه چه ترسم چو با مرگ حریفم
ز سرهنگ چه ترسم چو از میر بجستم
هوش مصنوعی: من چرا از غم بترسم، وقتی که مرگ همراهم است؟ و از سرهنگ چه بترسم، وقتی که از خطر مرگ فرار کرده‌ام؟
به اندیشه فروبرد مرا عقل چهل سال
به شصت و دو شدم صید و ز تدبیر بجستم
هوش مصنوعی: عقل و اندیشه‌ام مرا به تفکر و تأمل واداشت و بعد از چهل سال، در سن شصت و دو سالگی، گرفتار شدم و از تدبیر و تدبیرم دور شدم.
ز تقدیر همه خلق کر و کور شدستند
ز کر و فر تقدیر و ز تقدیر بجستم
هوش مصنوعی: همه انسان‌ها به واسطه تقدیر و سرنوشت خود، نابینا و ناشنوا هستند و من از سرنوشت و تقدیر فرار کرده‌ام.
برون پوست درون دانه بود میوه گرفتار
ازان پوست وزان دانه چو انجیر بجستم
هوش مصنوعی: میوه‌ای که در داخل هسته‌اش قرار دارد، به مانند انجیر، از پوسته و دانه‌اش محصور و محدود شده است.
ز تأخیر بود آفت و تعجیل ز شیطان
ز تعجیل دلم رست و ز تأخیر بجستم
هوش مصنوعی: تاخیر باعث مشکلات و آفات می‌شود و شتابزده بودن از طرف شیطان است. من از شتابزدگی دل کندم و از تاخیر فرار کردم.
ز خون بود غذا اول و آخر شد خون شیر
چو دندان خرد رست از آن شیر بجستم
هوش مصنوعی: غذای من از خون است و در نهایت هم به خون ختم می‌شود. شیر در دندانم به این خاطر است که از آن شیر، من جستجو می‌کنم.
پی نان بدویدم یکی چند به تزویر
خدا داد غذایی که ز تزویر بجستم
هوش مصنوعی: برای پیدا کردن نان و روزی، مدتی به دغلکاری و فریبکاری پرداختم، اما در نهایت خداوند غذایی به من عطا کرد که نتیجه‌ی تلاش‌های فریبنده‌ام نبود.
خمش باش خمش باش به تفصیل مگو بیش
ز تفسیر بگویم ز تف سیر بجستم
هوش مصنوعی: سکوت کن و آرام باش، توضیحات اضافی نده. من از معنای عمیق آن می‌گویم که چگونه به دنبال حقیقت و مقصد خود هستم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۷۲ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۴۷۲ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۱۴۷۲ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"چرخ گردون"
با صدای مسعود شعاری (آلبوم غروب)

حاشیه ها

1392/03/12 01:06
fere

in ghazale ya asalee ??

1392/03/14 12:06
امین کیخا

درود خردمندان و خرمی خاموشان بر مولانای خجسته

1394/12/09 01:03
omid ramezanpour

مولای جان ها ...
من از غصه چه ترسم ؟!
که با مرگ حریفَم ...

1395/05/02 11:08
امین افشار

مولانای به جان و ز جان عزیز، چه نیکو پیام آوری ست و چه نغز و شورانگیز نویدبخشی، شمس دو عالم را که در جانمان مستور است.

1395/05/10 22:08
هادی

عزیز دلم... مولای جانم... این کشش و شور حق تعالی هست که گویی همچون نوری از پشت پرده غزلهای مولای جانها به ما میتابه

1397/10/13 19:01
محسن حسن وند

به نظر این حقیر این مصراع که مرحوم گولپینارلی برای تخمین سن مولانا به ان استاد نموده، یعنی
به شصت و دو شدم صید و ز تدبیر بجستم
شاید شکل صحیح آن این بوده،
به شست تو شدم صید و ز تدبیر بجستم
که نگارنده در حین نگارش یا استنساخ از آن مرتکب اشتباه شده است

1397/10/13 19:01
محسن حسن وند

با عرض معذرت،
در حاشیه ای که در بالا نوشته ام اشتباه تایپی صورت گرفت و «استناد» صحیح است نه «استاد».
در ضمن، واژه «شست» را از فرهنگ لغت معین و به معنای قلاب و تور ماهیگیری ، دام ، و یا کمند گرفته ام.

1404/05/14 16:08
ضیا احمدی

با سلام و احترام خدمت آقای حسن‌وند

به‌نظر می‌رسد آنچه درباره‌ی تصحیح بیت پنجم فرمودید وارد نباشد. به‌جز دو سند که در گنجور آمده در نسخه‌ی چاپ انتشارات نشر طلوع با مقدمه و تصحیح آقای محمد عباسی نیز همین‌گونه که در گنجور آمده، چاپ شده است.