گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۶

در صفای باده بنما ساقیا تو رنگ ما
محومان کن تا رهد هر دو جهان از ننگ ما
بادِ باده برگمار از لطف خود تا برپرد
در هوا ما را که تا خفّت پذیرد سنگ ما
بر کمیت می تو جان را کن سوار ِراه عشق
تا چو یک گامی بود بر ما دو صد فرسنگ ما
وارهان این جان ما را تو به رطلی می از آنک
خون چکید از بینی و چشمِ دلِ آونگ ما
ساقیا تو تیزتر رو این نمی‌بینی که بس ؟
می‌دود اندر عقبْ اندیشه‌های لنگِ ما ؟
در طرب اندیشه‌ها خرسنگ باشد جان‌گداز
از میانِ راه برگیرید این خرسنگِ ما
در نوای عشق شمس الدین تبریزی بزن
مطرب تبریز در پرده‌ عشاقی چنگ ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در صفای باده بنما ساقیا تو رنگ ما
محومان کن تا رهد هر دو جهان از ننگ ما
هوش مصنوعی: ای ساقی، در زیبایی شراب نشان ده ما را، رنگ ما را تغییر بده تا هر دو جهان از عیب و زشتی ما آزاد شوند.
بادِ باده برگمار از لطف خود تا برپرد
در هوا ما را که تا خفّت پذیرد سنگ ما
هوش مصنوعی: باد باده را به آرامی بریز تا در هوا به پرواز درآید تا سنگی که بر دوش ماست، خفت و زحمتش را کمتر کند.
بر کمیت می تو جان را کن سوار ِراه عشق
تا چو یک گامی بود بر ما دو صد فرسنگ ما
هوش مصنوعی: روح و جانت را به عشق آراسته کن و با شوق به سوی آن حرکت کن، چرا که حتی یک قدم در این راه به اندازه‌ی دو صد فرسنگ معنادار و ارزشمند است.
وارهان این جان ما را تو به رطلی می از آنک
خون چکید از بینی و چشمِ دلِ آونگ ما
هوش مصنوعی: ای کاش این جان ما را با قهری که در چشمان دل ما جریان دارد، از غم و اندوه رهایی بخشی. این جان هم‌چون خونی که از بینی می‌چکد، در حال آویزان و تحت فشار است.
ساقیا تو تیزتر رو این نمی‌بینی که بس ؟
می‌دود اندر عقبْ اندیشه‌های لنگِ ما ؟
هوش مصنوعی: ای ساقی، آیا تو نمی‌بینی که افکار ما چگونه به سختی و کندی حرکت می‌کنند؟ در حالی که تو با شتاب بیشتری در اینجا می‌گردی.
در طرب اندیشه‌ها خرسنگ باشد جان‌گداز
از میانِ راه برگیرید این خرسنگِ ما
هوش مصنوعی: در شادی و خوشحالی، فکرها سنگین و خسته‌کننده می‌شوند؛ از وسط راه، این بار سنگین و خسته‌کننده را از ما بگیرید.
در نوای عشق شمس الدین تبریزی بزن
مطرب تبریز در پرده‌ عشاقی چنگ ما
هوش مصنوعی: در نغمه‌های عشق شمس تبریزی، ای نوازنده تبریز، بزن؛ در آهنگ عاشقان، آوای ما را بنواز.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۶ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۴۶ به خوانش آرش خیرآبادی

حاشیه ها

1396/06/25 17:08
نادر..

ساقیا تو تیزتر رو این نمی‌بینی که بس
می‌دود اندر عقب اندیشه‌های لنگ ما..