گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۵۹

تا عاشق آن یارم بی‌کارم و بر کارم
سرگشته و پابرجا ماننده پرگارم
ماننده مریخی با ماه و فلک خشمم
وز چرخ کله زرین در ننگم و در عارم
گر خویش منی یارا می بین که چه بی‌خویشم
ز اسرار چه می پرسی چون شهره و اظهارم
جز خون دل عاشق آن شیر نیاشامد
من زاده آن شیرم دلجویم و خون خوارم
رنجورم و می دانی هم فاتحه می خوانی
ای دوست نمی‌بینی کز فاتحه بیمارم
حلاج اشارت گو از خلق به دار آمد
وز تندی اسرارم حلاج زند دارم
اقرار مکن خواجه من با تو نمی‌گویم
من مرده نمی‌شویم من خاره نمی‌خارم
ای منکر مخدومی شمس الحق تبریزی
ز اقرار چو تو کوری بیزارم و بیزارم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا عاشق آن یارم بی‌کارم و بر کارم
سرگشته و پابرجا ماننده پرگارم
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق آن محبوب، بی‌کار هستم و در کارهایم سرگردان و ثابت مانند پرگار باقی مانده‌ام.
ماننده مریخی با ماه و فلک خشمم
وز چرخ کله زرین در ننگم و در عارم
هوش مصنوعی: خشم من مانند خشم یک موجود مریخی است که با ماه و آسمان درگیر شده است و از دور به صورت بی‌احترامی به کره‌ی زرد رنگ آسمان نگاه می‌کند.
گر خویش منی یارا می بین که چه بی‌خویشم
ز اسرار چه می پرسی چون شهره و اظهارم
هوش مصنوعی: اگر تو دوست من هستی، ببین که من چه اندازه بی‌خود و گمگشته‌ام. از رازهای درونم چه می‌پرسی، در حالی که من خود را به نمایش گذاشته‌ام و معروف شده‌ام؟
جز خون دل عاشق آن شیر نیاشامد
من زاده آن شیرم دلجویم و خون خوارم
هوش مصنوعی: غیر از درد و رنجی که عاشق به دل می‌کشد، چیزی دیگر از آن شیر (که به معنای عشق و شجاعت است) نمی‌نوشم. من فرزند آن شیر هستم و به دنبال دل‌جوئی و تحمل رنج هستم.
رنجورم و می دانی هم فاتحه می خوانی
ای دوست نمی‌بینی کز فاتحه بیمارم
هوش مصنوعی: من بیمار و دردمند هستم و تو این را می‌دانی، اما با خواندن فاتحه برایم، نمی‌دانی که من در چه حالی هستم و چقدر به کمک نیاز دارم.
حلاج اشارت گو از خلق به دار آمد
وز تندی اسرارم حلاج زند دارم
هوش مصنوعی: حلاج به نشانه‌ای از طرف مردم به دار قضاوت رسید، و از شدت رازهایی که در دل دارم، به من هم به نوعی می‌زند.
اقرار مکن خواجه من با تو نمی‌گویم
من مرده نمی‌شویم من خاره نمی‌خارم
هوش مصنوعی: به کسی که به او نزدیک هستی، نمی‌گویم که کارها را به رو در می‌آوری؛ زیرا من هنوز زنده‌ام و درد‌های خودم را دارم.
ای منکر مخدومی شمس الحق تبریزی
ز اقرار چو تو کوری بیزارم و بیزارم
هوش مصنوعی: ای کسی که وجود و مقام شمس‌ الحق تبریزی را انکار می‌کنی، از وجود تو که به حقیقت نمی‌رسی، دوری می‌زنم و از تو بیزارم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۵۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1395/04/08 15:07
هوتن سیداحمدیان

میشه کمک کنید معنی این بیت رو بفهمم:
اقرار نکن خواجه من با تو نمیگویم/ من مرده نمیشورم من خاره نمی خارم
01-مخاطب کیست؟ خدا یا حلاج یا من خواننده؟
02-چه چیز را اقرار نکن؟
03-چه چیز را نمیگوید؟ مگه تا اینجا همش درحال گفتن از احوالات و اسرار نبوده!
04-خاره نمیخوارم یعنی چی؟
ممنون.

1395/11/15 03:02
علی

1- شاید شمس است، که در بیت بعد نامش می آید.
2- شاید میگوید به دانستن اسرار پافشاری نکن.
3- خیر. شاعر از ترس جانش دم فروبسته، مبادا که به سرنوشت حلاج دچار شود. مرده شویی نیز کنایه از بیهودگیِ تقلید از حلاج است. اسرار باید پنهان بمانند، همانطور که از نامشان آشکارست.
4- خاره خاریدن اشاره به تراشیدنِ چیزی است که خود چیزی دیگر را می تراشد.

1396/03/15 10:06

به به. جون میده برای یک تصنیف درجه یک حماسی

1397/01/12 23:04
حمید

ماننده پرگار و مریخ
وضعیت دختران شاغل و درسخوان ایران ما.

1398/02/02 16:05

هوتن عزیز
خاره به معنی سنگ خاراست که تراش دادن آن ارزشی ندارد. منظور این است که که سنگهای گران بها را تراش میدهد نه سنگ بی ارزشی مانند سنگ خارا که معنی مرده شستن هم همین است. انسان زنده ( دل) ارزش تطهیر و شستن را دارد . مولوی در این بیت میگوید که مخاطب کلامش هر کسی نیست و برای هر کسی وقت صرف نمیکند

1400/05/09 19:08
آتش نو

در دو بیت آخر میگه نمیخواد اقرار کنید به اسراری که گفتم چون در مصرعی از بیت بالا قبلا گفته بود من زاده آن شیرم یعنی زاده خداوند هستم وصفات من هم که زاده آن شیر هستم دقیقا مثل خداوند هست دلجویم و خونخوارم البته خون عاشقان

1400/05/09 19:08
آتش نو

در مصرع دوم از بیت سوم که میگه ز اسرا چه می پرسی چون شهره واظهارم میگه من نه مثل حلاج به سر و راز حرف میزنم بلکه کاملا واضح دارم خودم را که صفات خداوندی دارم نمایش میدم که در بیت چهارم که توضیحش در حاشیه قبل ذکر شد داره میگه من زاده آن شیرم یعنی زاده خداوند هستم وصفاتم درست مثل خداوند هست آشکار کرده برای همین هم میگه از این صراحت وآشکاری که من حرف زدم اگر حلاج الان زنده بود الان حلاج من را دار میزد