غزل شمارهٔ ۱۴۵۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۴۵۹ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
میشه کمک کنید معنی این بیت رو بفهمم:
اقرار نکن خواجه من با تو نمیگویم/ من مرده نمیشورم من خاره نمی خارم
01-مخاطب کیست؟ خدا یا حلاج یا من خواننده؟
02-چه چیز را اقرار نکن؟
03-چه چیز را نمیگوید؟ مگه تا اینجا همش درحال گفتن از احوالات و اسرار نبوده!
04-خاره نمیخوارم یعنی چی؟
ممنون.
1- شاید شمس است، که در بیت بعد نامش می آید.
2- شاید میگوید به دانستن اسرار پافشاری نکن.
3- خیر. شاعر از ترس جانش دم فروبسته، مبادا که به سرنوشت حلاج دچار شود. مرده شویی نیز کنایه از بیهودگیِ تقلید از حلاج است. اسرار باید پنهان بمانند، همانطور که از نامشان آشکارست.
4- خاره خاریدن اشاره به تراشیدنِ چیزی است که خود چیزی دیگر را می تراشد.
به به. جون میده برای یک تصنیف درجه یک حماسی
ماننده پرگار و مریخ
وضعیت دختران شاغل و درسخوان ایران ما.
هوتن عزیز
خاره به معنی سنگ خاراست که تراش دادن آن ارزشی ندارد. منظور این است که که سنگهای گران بها را تراش میدهد نه سنگ بی ارزشی مانند سنگ خارا که معنی مرده شستن هم همین است. انسان زنده ( دل) ارزش تطهیر و شستن را دارد . مولوی در این بیت میگوید که مخاطب کلامش هر کسی نیست و برای هر کسی وقت صرف نمیکند
در دو بیت آخر میگه نمیخواد اقرار کنید به اسراری که گفتم چون در مصرعی از بیت بالا قبلا گفته بود من زاده آن شیرم یعنی زاده خداوند هستم وصفات من هم که زاده آن شیر هستم دقیقا مثل خداوند هست دلجویم و خونخوارم البته خون عاشقان
در مصرع دوم از بیت سوم که میگه ز اسرا چه می پرسی چون شهره واظهارم میگه من نه مثل حلاج به سر و راز حرف میزنم بلکه کاملا واضح دارم خودم را که صفات خداوندی دارم نمایش میدم که در بیت چهارم که توضیحش در حاشیه قبل ذکر شد داره میگه من زاده آن شیرم یعنی زاده خداوند هستم وصفاتم درست مثل خداوند هست آشکار کرده برای همین هم میگه از این صراحت وآشکاری که من حرف زدم اگر حلاج الان زنده بود الان حلاج من را دار میزد