اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من خفته وشم اما بس آگه و بیدارم
هر چند که بیهوشم در کار تو هشیارم
هوش مصنوعی: من در ظاهر خوابم و به نظر میرسد بیخبرم، اما در واقع بسیار آگاه و بیدارم. هرچند که در حالت بیهوشی هستم، اما نسبت به کارها و مسائل تو هوشیارم.
با شیره فشارانت اندر چرش عشقم
پای از پی آن کوبم کانگور تو افشارم
هوش مصنوعی: من با تمام وجود و احساساتم به عشق تو پای میگذارم و تلاش میکنم، زیرا وجود تو برای من مانند نیرویی قوی و پرشور است.
تو پای همیبینی و انگور نمیبینی
بستان قدحی شیره دریاب که عصارم
هوش مصنوعی: تو در حال دیدن پای یکدیگر هستی و از دیدن میوهها غافل ماندهای. پس بیهوده وقت را هدر نکن و عالمی از نوشیدنی گوارا را در آغوش بگیر، چرا که من مانند عصار، در حال آماده کردن چیزی هستم.
اندر چرش جان آ گر پای همیکوبی
تا غوطه خورم یک دم در شیره بسیارم
هوش مصنوعی: اگر در دل و جان خود تلاشی بکنید و محکم قدم بردارید، ممکن است به اندازهای در لذت و خوشی غرق شوم که لحظهای طولانی در آن بمانم.
زین باده نگردد سر زین شیره نشورد دل
هین چاشنیی بستان زین باده که من دارم
هوش مصنوعی: از این نوشیدنی، هیچگاه سرّ و راز پنهان نمیماند و دل را هم با این شیرینی شستشو نخواهی داد. بیایید از این نوشیدنی که من دارم، لذتی ببریم.
زین باده که داری تو پیوسته خماری تو
دانم که چه داری تو در روت نمیآرم
هوش مصنوعی: من میدانم که تو همیشه در حال ناز و بیخیالی هستی و از حال و روز تو مطلع هستم، اما چیزی از احساساتت را بر زبان نمیآورم.
دامی که درافتادی بنگر سوی دام افکن
تا ناظر حق باشی ای مرغ گرفتارم
هوش مصنوعی: اگر در دام گرفتار شدهای، به آن چیزی که تو را در دام انداخته توجه کن تا درک کنی که ناظر و شاهد حق هستی، ای پرندهای که در بند هستی.
دام ار تک چه باشد فردوس کند حقش
ور خار خسک باشد حق سازد گلزارم
هوش مصنوعی: اگر دام یا تلهای که در زندگی وجود دارد از جنس بهشت باشد، خداوند آن را به حق و حقیقت میسازد، و اگر هم تنها خار و خسی باشد، او میتواند از آن گلستانی بسازد.
آن دم که به چاه آمد یوسف خبرش آمد
که کار تو می سازد ای خسته بیمارم
هوش مصنوعی: در momentی که یوسف به چاه افتاد، خبری از آنجا به او رسید که به زودی مشکل تو حل خواهد شد، ای یار خسته و بیمار من.
داروی تو می کوبم خرگاه تو می روبم
از ضد ضدش انگیزم من قادر و قهارم
هوش مصنوعی: من در پی رفع درد تو هستم و به پاکسازی محیط زندگیات میپردازم، چرا که از تواناییهای بیکران خود بهره میبرم.
گویم به حجر حی شو گویم به عدم شیء شو
گویم به چمن دی شو داری عجب اقرارم
هوش مصنوعی: من به سنگ میگویم زنده شو، به عدم میگویم وجود پیدا کن، به چمن میگویم دیروز شو. این کارها برای تو جالب است، و من بهراستی شگفتزدهام که این را میپذیری.
شمس الحق تبریزی تو روشنی روزی
و اندر پی روز تو من چون شب سیارم
هوش مصنوعی: ای شمس الحق تبریزی، تو چون نور روز هستی و من در پی نور تو مانند شب تاریک و بدون روشنایی هستم.
حاشیه ها
1401/03/27 20:05
حبیب سعادت
با سلام و درود
در بیت چهارم مصرع اول
اندر چرش جان آ گر پای همی کوبی
پیام به مخاطب است و بنظر میرسد در مصرع دوم
که ادامه آن است( تا غوطه خوری یکدم در شیره بسیارم ) صحیح است.
1401/03/27 20:05
حبیب سعادت
در باب معنای چُرُش که در ابیات دوم و چهارم آمده به عملیاتی اطلاق میشده برای تهیه شیره انگور. در قدیم که تا ۵۰ یا ۶۰ سال گذشته ادامه داشته،حوضچه هایی را در باغات انگور در یک جای مرتفع میساختند که در پایین آن خروجی لوله مانندی وجود داشته در داخل این حوضچه ها شاخه های تر درختان را قرار می دادند و خوشه های انگور را روی آنها میریختند و سپس گروهی با پاهای برهنه انگورها را میکوبیدند که معمولا با نوعی رقص و هماهنگی همراه با خواندن شعر بوده است آب انگور از لابلای شاخه ها به کف حوضچه و از خروجی به دیگ بزرگی که در زیر آن اتش روشن بوده می ریخته و به شیره تبدیل میشده است. امیدوارم توضیح فوق در درک بهتر غزل مفید واقع شود.