غزل شمارهٔ ۱۴۵۶
توبه نکنم هرگز زین جرم که من دارم
زان کس که کند توبه زین واقعه بیزارم
مجنون ز غم لیلی چون توبه نکرد ای جان
صد لیلی و صد مجنون درجست در اسرارم
بس بیسر و پا عشقی که عاشق و معشوقم
هم زارم و بیمارم هم صحت بیمارم
اندیشه پرنده زین سوخته پر گشته
که من قفس تنگم که جعفر طیارم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
توبه نکنم هرگز زین جرم که من دارم
زان کس که کند توبه زین واقعه بیزارم
هوش مصنوعی: هرگز از این گناه توبه نخواهم کرد، زیرا نسبت به کسی که به خاطر این واقعه توبه میکند، بیاعتنایی و بیزاری دارم.
مجنون ز غم لیلی چون توبه نکرد ای جان
صد لیلی و صد مجنون درجست در اسرارم
هوش مصنوعی: مجنون به خاطر غم لیلی هرگز توبه نکرد و این مسئله برایش بسیار سنگین بود. ای جان! صدها لیلی و صدها مجنون در جستجوی اسرار و معانی عمیق زندگی من هستند.
بس بیسر و پا عشقی که عاشق و معشوقم
هم زارم و بیمارم هم صحت بیمارم
هوش مصنوعی: عشق بیپایه و اساس است که هر دو طرف یعنی عاشق و معشوق، به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهاند و در حالی که همدیگر را دوست دارند، به اندازهای دچار درد و رنج هستند که حالتی بیمارگونه پیدا کردهاند.
اندیشه پرنده زین سوخته پر گشته
که من قفس تنگم که جعفر طیارم
هوش مصنوعی: من با افکار خود تا آسمانها پرواز کردهام، اما در عین حال در قفسی تنگ به سر میبرم که مرا محدود کرده است.