غزل شمارهٔ ۱۴۴۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۴۴۶ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۱۴۴۶ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۱۴۴۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۴۴۶ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
این غزل زیبا رو استاد شهرام ناظری در آلبوم لولیان اجرا کردند که شنیدنشو به همه ی دوستان توصیه میکنم.
سلام
در دو بیت آخر قافیه درست نیامده
ممنون میشم پیگیری کنید.
البته بیتهای دیگه ای هم هست که اینطور هست
همهٔ بیت ها قافیه درونی دارند
ان را میتوانید جوری دیگری بنویسید :
گر بیدل و بیدستم // وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم // آهسته که سرمستم
در مجلس حیرانی // جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی // آهسته که سرمستم
.....
.....
ای صاحب صد دستان // بیگاه شد از مستان
احداث و گرو بستان // آهسته که سرمستم
این نوع قافیه بندی در ترانه ها انجام میشده است
بیشتر شعرهای فولکلوریک عاشق های ترکی این نوع قافیه را به کارمیبرده اند.
آن را میتوان مستزاد هم گفت
ای شیخ بده بر ما آن جام شرابی را
کاُز رایحه اش بزد قید همه ی دنیا
ای شیخ بده بر ما ان جام شرابی را
کاَز رایحه اش بزد قید همه ی دنیا
با سلام دوستان عزیز این شعر در حقیقت یک شعرمرکب یعنی ترکیبی از یک چهارگانی یا مربع در قالب غزل است که با قافیه دورانی انرا یک سه گانی با یک ترجیح مصراع سروده شده مانند مسمط مربع است منتها خوشه چهارم تکراری و ترجیح بند باید گفته شود و بسیار زیبا می باشد
امشب انشاءالله در قفای ان میرسرایم سعی میکنم خوشه آخر تکراری نباشد ناگفته نماند چهار پاره است ولی چو پاره ها مقفی و قافیه دارد باید انرا چهارگانی بنامیم
صدای استاد ناظری روی این شعر انسان را از خود بیخود می کند...
به نظر میرسد دوستانی که این شعر را خواندهاند معنای برخی ابیات را نمیدانستهاند. لطفا اول معنی را درک کنید و بعد به خوانش بپردازید!
قلاش: رند، عیار، لاابالی
متاسفانه تمام این خوانشها درچند جا اشتباه میخوانند.عندلیب می گوید با دست بر ایشان. تکیه ها را به دقت انجام نمیدهند.بِبُ ریدم. درحرف ر باید مشدد شود تا خوانش و وزن درست شود..خسته نباشید
بیت دوم، مصراع دوم:
زان شه که تو می دانی آهسته که سر مستم
مرحوم استاد فروزانفر تصویر باکیفیت در آن زمان در اختیار نداشتند و همین سبب این اشکال شده است. نسخه چستربیتی که الان بر خط موجود است صورت صحیح را نشان می دهد.
ضمنا این بیت تلمیحی به داستان فقیه و پادشاه در دفتر ششم مثنوی نیز دارد. مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۳ - ذکر آن پادشاه که آن دانشمند را به اکراه در مجلس آورد و بنشاند ساقی شراب بر دانشمند عرضه کرد ساغر پیش او داشت رو بگردانید و ترشی و تندی آغاز کرد شاه ساقی را گفت کی هین در طبعش آر ساقی چندی بر سرش کوفت و شرابش در خورد داد الی آخره