غزل شمارهٔ ۱۴۴۴
ای عشق که کردستی تو زیر و زبر خوابم
تا غرقه شدهست از تو در خون جگر خوابم
از کان شکر جستن اندر شب آبستن
بگداخت در اندیشه مانند شکر خوابم
بیلطف وصال او گشتم چو هلال او
تا شب نبرد هرگز در دور قمر خوابم
چون شب بشود تاری با این همه بیداری
با عشق همیگویم کای عشق ببر خوابم
چون خواب مرا بیند بگریزد و بنشیند
از من برود آید در شخص دگر خوابم
یاران که چه یاریدم تنها مگذاریدم
چون عشق ملک بردهست از چشم بشر خوابم
بنشین اگری عاشق تا صبحدم صادق
با من که نمیآید تا صبح و سحر خوابم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای عشق که کردستی تو زیر و زبر خوابم
تا غرقه شدهست از تو در خون جگر خوابم
هوش مصنوعی: ای عشق، تو باعث شدهای که خوابم به هم بریزد و اکنون قلبم از شدت احساسات و اندوه، در خون غرق شده است.
از کان شکر جستن اندر شب آبستن
بگداخت در اندیشه مانند شکر خوابم
هوش مصنوعی: در جستجوی شکر شیرین در دل شب، افکارم به گونهای غلیظ و مملو از شکر میجوشد و من در خواب مثل شکر میشوم.
بیلطف وصال او گشتم چو هلال او
تا شب نبرد هرگز در دور قمر خوابم
هوش مصنوعی: در غیاب محبت او، حالتم مانند هلال ماه است که هرگز پر نمیشود. تا زمانی که قمر در آسمان است، خواب به چشمانم نمیآید.
چون شب بشود تاری با این همه بیداری
با عشق همیگویم کای عشق ببر خوابم
هوش مصنوعی: وقتی شب میشود و من با وجود بیداریام، به عشق میگویم که ای عشق، مرا به خواب ببر.
چون خواب مرا بیند بگریزد و بنشیند
از من برود آید در شخص دگر خوابم
هوش مصنوعی: وقتی که خواب مرا میبیند، فرار میکند و از من دور میشود و به شخص دیگری میرود.
یاران که چه یاریدم تنها مگذاریدم
چون عشق ملک بردهست از چشم بشر خوابم
هوش مصنوعی: دوستانی که دارم، مرا تنها نگذارید. زیرا عشق، مانند ملکی است که مرا از خواب و آرامش دور کرده است.
بنشین اگری عاشق تا صبحدم صادق
با من که نمیآید تا صبح و سحر خوابم
هوش مصنوعی: اگر عاشق هستی، تا صبح کنار من بمان و از صادق بودن صحبت کن، زیرا من تا صبح و سحر خوابم نمیبرد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۴۴۴ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1392/10/14 04:01
آیدین
ممنون از ارسال اینچنین غزل های ناب عاشقانه، حقیقتاً اوج زیبایی ست !!!