گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۳۴

چو آمد روی مه رویم که باشم من که من باشم
چو هر خاری از او گل شد چرا من یاسمن باشم
چو هر سنگی عسل گردد چرا مومی کند مومی
همه اجسام چون جان شد چرا استیزه تن باشم
یقین هر چشم جو گردد چو آن آب روان آمد
چو در جلوه‌ست حسن او چه بند بوالحسن باشم
اگر چه در لگن بودم مثال شمع تا اکنون
چو شمعم جمله گشت آتش چرا اندر لگن باشم
چو از نحس زحل رستم چه زیر آسمان باشم
چو محنت جمله دولت گشت از چه ممتحن باشم
حسد بر من حسد دارد مرا بر کی حسد باشد
ز جوی خمر چون مستم چرا تشنه لبن باشم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو آمد روی مه رویم که باشم من که من باشم
چو هر خاری از او گل شد چرا من یاسمن باشم
هوش مصنوعی: زمانی که چهره زیبای محبوبم ظاهر می‌شود، من دیگر چه کسی هستم؟ من چطور می‌توانم وجود داشته باشم؟ وقتی که هر خاری به گل تبدیل می‌شود، پس چرا من نمی‌توانم به مثل یاسمن زیبا باشم؟
چو هر سنگی عسل گردد چرا مومی کند مومی
همه اجسام چون جان شد چرا استیزه تن باشم
هوش مصنوعی: اگر هر سنگی به شیرینی عسل تبدیل شود، چرا موم همه اجسام را نرم و منعطف می‌کند؟ وقتی که جان انسان برتر است، چرا باید در قید و بند تن محدود بمانم؟
یقین هر چشم جو گردد چو آن آب روان آمد
چو در جلوه‌ست حسن او چه بند بوالحسن باشم
هوش مصنوعی: هر چشمی به یقین مانند آب روان به جستجوی او می‌افتد؛ وقتی که زیبایی او به نمایش درمی‌آید، من چه دست و پای بی‌فایده‌ای داشته باشم.
اگر چه در لگن بودم مثال شمع تا اکنون
چو شمعم جمله گشت آتش چرا اندر لگن باشم
هوش مصنوعی: هرچند که در وضعیت نامناسبی بودم و شبیه شمعی در درون ظرفی محدود قرار داشتم، اکنون که به روشنایی و آتش دست یافته‌ام، دیگر چرا باید در آن ظرف مستقر بمانم؟
چو از نحس زحل رستم چه زیر آسمان باشم
چو محنت جمله دولت گشت از چه ممتحن باشم
هوش مصنوعی: وقتی از بدی‌های زحل رنج می‌برم، چگونه می‌توانم زیر این آسمان زندگی کنم؟ وقتی که همه مشکلات، سعادت را تحت تاثیر قرار داده، چرا باید خود را در معرض آزمایش قرار دهم؟
حسد بر من حسد دارد مرا بر کی حسد باشد
ز جوی خمر چون مستم چرا تشنه لبن باشم
هوش مصنوعی: حسادت از من به دیگران است، اما خودم به چه کسی حسد بورزم؟ وقتی که مانند کسی که از شراب مست شده‌ام، چرا باید هنوز تشنه لب باشم؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۴۳۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1404/05/08 00:08
Jalaladdin Farsi

جب میرے محبوب کا ظہور ہو گیا تو اس ظہور کے اگے میری کیا ہستی ہے کہ میں اپنی انا پر اسرار کروں میں خود اپنے اپ کو اپنا تعارف بناؤں میں اپنی خودی کے حدود میں محبوب رہوں جو ہر خار عزم گلشن جب

1404/05/17 01:08
Jalaladdin Farsi

شب قصر ہفتمیں سے جو رد زحل ہوا

ہم مے کشوں سے عقد عروس غزل ہوا

سراج الدین ظفر