اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش چه خوردهای بگو ای بت همچو شکرم
تا همه عمر بعد از این من شب و روز از آن خورم
هوش مصنوعی: به من بگو که دیشب چه چیزی مصرف کردهای، ای معشوقی که مانند شکر هستی، تا من تا پایان عمرم بتوانم هر شب و روز از آن لذت ببرم.
ای که ابیت گفتهای هر شب عند ربکم
شرح بده از آن ابا بیشتر ای پیمبرم
هوش مصنوعی: ای کسی که هر شب در پیشگاه خداوند تفسیر و توضیح میدهی، از احوالات او فراتر برو و بیشتر از آنچه که گفتهای، بیان کن ای پیامبر من.
گر تو ز من نهان کنی شعشعه جمال تو
نوبت ملک می زند ای قمر مصورم
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو را از من پنهان کنی، باز هم نوبت فرشتهها خواهد بود که به من بگویند، ای ماه تصویرگر.
لذت نامههای تو ذوق پیامهای تو
می نرود سوی لبم سخت شدهست در برم
هوش مصنوعی: لذت نامههای تو و خوشحالی پیامهای تو به من نمیرسد و حالا نگهداشتن این احساس در درونم سخت شده است.
لابه کنم که هی بیا درده بانگ الصلا
او کتف این چنین کند که به درونه خوشترم
هوش مصنوعی: من با دل تنگی از تو میخواهم که بیا و صدا بزن، زیرا او به گونهای به من نزدیک میشود که برایم دلپذیرتر است.
گشت فضای هر سری میل دل و میسرش
شکر که عشق شد همه میل دل و میسرم
هوش مصنوعی: هر انسانی در زندگی خود، به تمایلات دل و خواستههایش توجه دارد و عشق، تمام آن تمایلات و مسیرها را شیرین و خوشایند کرده است.
گفتم عشق را شبی راست بگو تو کیستی
گفت حیات باقیم عمر خوش مکررم
هوش مصنوعی: گفتم عشق را شبانه به من بگو تو کیستی؟ پاسخ داد که زندگی من، باقیماندهام، و عمر شیرینم مدام تکرار میشود.
گفتمش ای برون ز جا خانه تو کجاست گفت
همره آتش دلم پهلوی دیده ترم
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای کسی که دور از مکان خود هستی، خانهات کجاست؟ او پاسخ داد: آتش دلم کنار چشمانم است.
رنگرزم ز من بود هر رخ زعفرانیی
چست الاقم و ولی عاشق اسب لاغرم
هوش مصنوعی: رنگرزی که به من مربوط میشود، هر صورت زعفرانی روشن است، اما من عاشق اسب لاغری هستم که به من تعلق دارد.
غازه لالهها منم قیمت کالهها منم
لذت نالهها منم کاشف هر مسترم
هوش مصنوعی: من نمایانگر زیباییها و لطافتها هستم. من ارزشمند و گرانبها هستم و در لذتها و شادیها مشارکت دارم. همچنین میتوانم اسرار و عمق احساسات دیگران را به خوبی درک کنم.
او به کمینه شیوهای صد چو مرا ز ره برد
خواجه مرا تو ره نما من به چه از رهش برم
هوش مصنوعی: او به شیوهای بسیار ساده و دلنشین، مرا از مسیر خود دور کرده است. ای معلم، تو باید راهنمای من باشی، من نمیدانم چگونه از این مسیر او دور شوم.
چرخ نداش می کند کز پی توست گردشم
ماه نداش می کند کز رخ تو منورم
هوش مصنوعی: این اشعار به توصیف حس زیبایی و جذابیت بیننده میپردازد. شاعر با استفاده از تصویر چرخ و ماه بیان میکند که زمان و طبیعت نیز تحت تاثیر زیبایی و نور چهره محبوبش قرار دارند. به عبارتی دیگر، همه چیز در دنیای او به خاطر وجود محبوب، به حرکت و تماشای او مشغول است و زیباییاش، مانند نوری که از ماه میتابد، محیط را روشن میکند.
عقل ز جای می جهد روح خراج می دهد
سر به سجود می رود کز پی تو مدورم
هوش مصنوعی: عقل از جای خود به شوق تو برمیخیزد و روح به تو هدیهای میدهد. سر به سجده میگذارد، چون به خاطر تو دور خود میچرخم.
من که فضول این دهم وز فن خویش فربهم
ز آتش آفتاب او آب شدهست اکثرم
هوش مصنوعی: من در کار خود بسیار کنجکاو و سخنران هستم. از شدت گرمای آفتابش، اکثراً آب شدهام و دچار تغییر شدهام.
بس کن ای فسانه گو سیر شدم ز گفت و گو
تا به سخن درآید آنک مست شدهست از او سرم
هوش مصنوعی: بس کن ای قصهگو، من از این گفتوگو خسته شدم. بگذار سخن بگویم، زیرا از عشق و شیرینی آن مست شدهام.
حاشیه ها
1392/07/15 02:10
امین کیخا
فربهی گرفتن چیزی یعنی رونق یافتن ان
1392/07/15 02:10
امین کیخا
فن به لری فند می شود یعنی درست انگونه که در ترفند مانده است . اما لغت زیبایی با فن داریم و ان پرفن است که گویا مولانا به کار برده است و معنی کسی است که چاره اندیش است و چارگر ولی نمی خواهیم به او حیله گر بگوییم و نازکی بسیاری در این لغت است . زهی شکر پاره پارسی دوستان زهی !
1392/07/15 09:10
امین کیخا
فن برای تکنولولوژی گذاشته شده است و هنر برای art اما بهر سو پیشتر هنر این هنر امروزی نبوده و دامنه باز تری داشته است . بنا بر نگاه تولستوی در کتاب هنر چیست هر چه که ابزار انتقال احساس انسان باشد در دامنه هنر قرار دارد وهنر دو نوع اخلاقی و غیر اخلاقی دارد . ولی فن با احساس سر و کار ندارد هر چند با هنر هم مرزی درازی دارد مثل اشپزی که فن است ولی هنر نیست . دکتر پرتو گویا واژه تشیک را فارسی دانسته و گویا لغتی یاوه شده است که با تک در تکنولوژی قابل یکی گرفتن است ولی به نگاه این کمینه روان نیست .
آقای کیخا
فند لری نیست (فقط ) بلکه فارسی است .
لغت قدیمی پارسی است و در تمام لغتنامه ها آمده و اتفاقا دقیقا به معنی حیله و نیرنگ است .
فند در معین :
[= بند = پند ] به معنی مکر ، حیله
مثال از رودکی :
نیزا با نیکوان نمایدت ( نماندت ) جنگ فند
لشکر فریاد نی خواسته نی سودمند
فند در نفیسی : ( اسم . پارسی )
به معنای : مکر و حیله و فریب و شید و زرق . و سخن بیهوده و بیفایده . و دروغ
" پر فن " در فرهنگ معین :
سخت مکار ، حیله گر ، محیل ، محتال .
از ملک ادب حکم گذاران همه رفتند ...
چست الاغم و ولی عاشق اسب لاغرم-----الاقم = الاغم
1403/11/10 10:02
محمد سلماسی زاده
در مصرع اول از بیت دهم :
غازه لالهها منم قیمت کالهها منم
اشاره به آن است که هر زیبایی و گلگونی از اوست و ارزش هر کالایی در نسبتی که با "او" دارد تعیین می شود.منظور از او در اینجا همان "هو" است شاید بتوان آن را آگاهی و بیداری و هوش کائنات نامید.
غازه به معنای گلگونه ، رنگ سرخ و سرخاب است.