غزل شمارهٔ ۱۳۹۹
هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم
چونک بهارم تو شهی باغ توام شاخ ترم
چونک توی میر مرا در بر خود گیر مرا
خاک تو بادا کلهم دست تو بادا کمرم
چونک تو دست شفقت بر سر ما داشتهای
نیست عجب گر ز شرف بگذرد از چرخ سرم
غزل شمارهٔ ۱۳۹۸: جمع تو دیدم پس از این هیچ پریشان نشومغزل شمارهٔ ۱۴۰۰: تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر نفسی تازه ترم کز سر روزن بپرم
چونک بهارم تو شهی باغ توام شاخ ترم
هوش مصنوعی: هر بار که از روزنهای به بیرون میآیم، حس تازهای پیدا میکنم، درست مثل بهار که به زندگی باز میگردد. من شاخ و برگی از باغ تو هستم، و بزرگی و زیبایی تو را نشان میدهم.
چونک توی میر مرا در بر خود گیر مرا
خاک تو بادا کلهم دست تو بادا کمرم
هوش مصنوعی: وقتی که تو مرا به آغوش خود میگیری، زندگی و وجود من به تو وابسته است. من همچون خاکی در دستان تو قرار دارم و تمام وجودم در اختیار توست.
چونک تو دست شفقت بر سر ما داشتهای
نیست عجب گر ز شرف بگذرد از چرخ سرم
هوش مصنوعی: زمانی که تو با محبت و مهربانی بر سر ما سایه گستردهای، جای تعجب نیست اگر از مقام و ارزش خود در چرخ فلک فراتر رویم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۳۹۹ به خوانش زهرا بهمنی
غزل شمارهٔ ۱۳۹۹ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۳۹۹ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1392/07/15 02:10
امین کیخا
چه بزرگواری و بلند پایگی ای حس می کرده و چه همزمان فروتنی می کند .
مولانا با میر چند لغت زیبا همیشه بکار می برد یکی میراب یعنی مسوول بخشبندی و تقسیم اب در منطقه ! دیگری میر خوان یعنی مسوول سفره داری و اشپز باشی ها ! میر اخور یعنی مسوول نگهداری از اسب ها و ستوران !
همین ظرافت و نازکی را با سالار می توان کرد یعنی اب سالار و خوانسالار و اخورسالار بعضیرا خود مولانا به کار برده است
1396/08/15 23:11
نادر..
هر نفسی تازه ترم ...