گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۸۸

ای نفس کل صورت مکن وی عقل کل بشکن قلم
ای مرد طالب کم طلب بر آب جو نقش قدم
ای عاشق صافی روان رو صاف چون آب روان
کاین آب صافی بی‌گره جان می فزاید دم به دم
از باد آب بی‌گره گر ساعتی پوشد زره
بر آب جو تهمت منه کو را نه ترس است و نه غم
در نقش بی‌نقشی ببین هر نقش را صد رنگ و بو
در برگ بی‌برگی نگر هر شاخ را باغ ارم
زان صورت صورت گسل کو منبع جان است و دل
تن ریخته از شرم او بگریخته جان در حرم
از باده و از باد او بس بنده و آزاد او
چون کان فروبر نفس چون که برآورده شکم
از بحر گویم یا ز در یا از نفاذ حکم مر
نی از مقالت هم ببر می تاز تا پای علم
چپ راست دان این راه را در چاه دان این چاه را
چون سوی موج خون روی در خون بود خوان کرم
در آتش آبی تعبیه در آب آتش تعبیه
در آتشش جان در طرب در آب او دل در ندم
یا من ولی انعامنا ثبت لنا اقدامنا
ای بی‌تو راحت‌ها عنا ای بی‌تو صحت‌ها سقم

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای نفس کل صورت مکن وی عقل کل بشکن قلم
ای مرد طالب کم طلب بر آب جو نقش قدم
هوش مصنوعی: ای جان، به هیچ شکلی در نیایید و ای خرد کل، قلم را بشکن. ای مردِ جستجوگر، زیاد طلب نکن و در جستجوی آب، تنها جای پای خود را بگذار.
ای عاشق صافی روان رو صاف چون آب روان
کاین آب صافی بی‌گره جان می فزاید دم به دم
هوش مصنوعی: ای عاشق! دل خود را صاف و زلال کن، مثل آب جاری. چرا که این آب زلال و بی‌نقص، هر لحظه جان را تازه و پربار می‌کند.
از باد آب بی‌گره گر ساعتی پوشد زره
بر آب جو تهمت منه کو را نه ترس است و نه غم
هوش مصنوعی: اگر بادی به نرمی بر آب بگذرد، حتی اگر لحظه‌ای زرهی به آب بپوشاند، نباید به او اتهامی بزنید؛ زیرا او نه از ترس چیزی احساس نگرانی می‌کند و نه غمگین است.
در نقش بی‌نقشی ببین هر نقش را صد رنگ و بو
در برگ بی‌برگی نگر هر شاخ را باغ ارم
هوش مصنوعی: در دنیای بی‌نهایت تنوع و تغییر، به هر چیزی با دقت و توجه نگاه کن و زیبایی‌ها و معانی مختلف آن را درک کن. حتی در ظاهری خالی، می‌توان حقیقت و زیبایی‌های پنهان را یافت، همانطور که در طبیعت هر درخت و شاخه‌ای می‌تواند نشانه‌ای از باغی زیبا باشد.
زان صورت صورت گسل کو منبع جان است و دل
تن ریخته از شرم او بگریخته جان در حرم
هوش مصنوعی: از آن چهره‌ای که از دل، جان را منتقل می‌کند، بدن در اثر شرم آن چهره به حالت تردید درآمده و جان در مکان مقدس به راز و نیاز پرداخته است.
از باده و از باد او بس بنده و آزاد او
چون کان فروبر نفس چون که برآورده شکم
هوش مصنوعی: از شراب و هوای او، برخی بنده و برخی آزادند. همچون چاهی که نفس را در خود می‌کشد، اما زمانی که شکم پر می‌شود، نفس به بیرون می‌آید.
از بحر گویم یا ز در یا از نفاذ حکم مر
نی از مقالت هم ببر می تاز تا پای علم
هوش مصنوعی: من از دریا سخن می‌گویم یا از دروازه، یا از قدرت حکم می‌گویم که به جز از آنچه گفته شده، فرار کن و به پیش برو تا به درک و علم کامل برسی.
چپ راست دان این راه را در چاه دان این چاه را
چون سوی موج خون روی در خون بود خوان کرم
هوش مصنوعی: در این راه اگر به چپ و راست می‌روی، باید بدانی که این راه به چاه می‌انجامد. وقتی به سمت امواج خون می‌روید، باید بدانید که در این خون، رحمت و فیض الهی وجود دارد.
در آتش آبی تعبیه در آب آتش تعبیه
در آتشش جان در طرب در آب او دل در ندم
هوش مصنوعی: در آتش، آبی قرار داده شده و در آب، آتشی وجود دارد. در این آتش، جانم شاد است و در آب او، دلم در ناله است.
یا من ولی انعامنا ثبت لنا اقدامنا
ای بی‌تو راحت‌ها عنا ای بی‌تو صحت‌ها سقم
هوش مصنوعی: ای کسی که با تو راحتی‌ها از ما دور می‌شود و با وجود تو، بیماری‌ها و رنج‌ها از ما دور می‌گردد. ما به لطف و رحمت تو استقامت می‌یابیم و قدم‌هایمان ثابت می‌شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۸۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/05/24 12:07
فرشاد عربی

در بیت ششم، مصراع دوم اشتباه تایپی هست:
« فروبرده » صحیح است.

1395/10/09 11:01
نادر..

.. در نقش بی‌نقشی ببین هر نقش را صد رنگ و بو
در برگ بی‌برگی نگر هر شاخ را باغ ارم ..

1397/02/24 03:04
همایون

اصل هستی‌ بی‌ صورت است، زیرا از صورت کاری بر نمی آید بلکه چون موجی بر آب، زود گذر و بی‌ اساس است
ولی هستی‌ با صورت‌ها کار می‌‌کند ولی نه آنگونه که ما عادت کرده ایم که هر صورتی را یکسان و تعریف شده به انگاریم
مثلاً مار همیشه نیش می‌‌زند و خطرناک است و آتش همیشه می‌‌سوزاند و آب تر می‌‌کند و غیره
ما از صورت ایستائی و همانندی می‌‌طلبیم و می‌‌خوهیم با صورت‌ها به زندگی‌ هم صورت بدهیم و آنرا تعریف کنیم
مثلاً همه انسان‌ها را یکسان ببینیم و اگر بتوانیم به خدا هم صورتی شبیه انسان ببخشیم
این خطایی بزرگ است که عقل انسان می‌‌کند در حالیکه در هستی‌ بسیار صورت‌های مشابه هستند که تفاوت بزرگی با یکدیگر دارند و بسیار صورت‌های نا همگون ا‌ند که با هم یکی‌ هستند
بسیار چاه‌ها که در آن‌ها جاه و انسان بزرگی‌ چون یوسف نهان است و بسیار کژ راهه‌ها که به جا‌های خوبی‌ می‌‌رسند چون شکست‌هایی‌ که پیروزی عظیمی‌ را به بار می‌‌آورند
کافی‌ است که پشت همه صورت ها، آن صورت بخش بی‌ صورت را ببینیم و از او هر لحظه صورت خود را شاد تر و مفید تر و تازه تر کنیم و خود را از جمود و خشکی و یکسانی رها سازیم
ما می‌‌توانیم از باد هستی‌ برخوردار شویم که همانگونه که به سطح آب می‌‌خورد بر آمدگی بی‌ اهمیتی به آن می‌‌بخشد و تا آن باد هست وجود دارد ولی اگر باد بخوابد آن موج هم فرو می‌‌نشیند و چون بنده‌ای در اختیار اوست
و یا از باده هستی‌ بنوشیم که ما را از هر صورتی جدا می‌‌کند و رهایی می‌‌بخشد تا صورت نوی را تجربه کنیم و به روانی‌ خود راه پیدا کنیم

1398/01/15 10:04

با سلام،
بنظر ترتیب درستِ این بیت باید باشد:
چپ راست دان این راه را، در چاه دان این چاه را
امّا برای من سئواله که آیا احتمالاً
'در چاه دان این جاه را' نمی باشد؟ یعنی شاید چاه دوم 'جاه' باشد!
از نظر معنی هم اگر در آب ندامتی و پشیمانی پنهانست و در آتش خیر و فَرّحی ...
پس آنچه را که "راست" می پنداریم می تواند چپ و آنچه را "چپ" می پنداریم می تواند راست باشد! چون عادت کردیم بجای تجربه ی حقیقت و درستی به ذهنیت ِ کوچک و محدود و شرطی شده مان رجوع کنیم، نه به خودِ معانی، به ذات ِ حقیقت و سرشتِ آن....
بنابرین آنچه را هم که "جاه"، بزرگی و افتخار قلمداد می کنیم، می تواند بر عکس چاه و سرنگونی باشد!!!

1398/01/15 10:04

و به دو سه ...دلیلی که هم در بالا آوردم و همچنین دراینجا می آورم، پس بیشتر به 'جاه' بجای چاه دوم، گرایش دارم. ببینید:
"در آتش آبی تعبیه در آب آتش تعبیه
در آتشش جان در طرب در آب او دل در ندم"
"چپ راست دان این راه را، در چاه دان این جاه را"
- نگفت چپ و راست بدون این راه را،
نه، بلکه چپ راست دان این راه را
پس چرا چیزی هم بر عکس چاه نباشد؟
که به درک معنا کمک کند. مثل جاه
- ضمن اینکه یوسُف هم از افتادنِ در چاه به جاه (امیری) و کمال رسید.
- یوسف از لذت موقت چشم پوشید و در دام زلیخا نیافتاد گرچه این خود گریبان او را گرفت و بچاهش انداخت، امّا او عشق، خرد، راستی و زیبایی و صلابت را با هم در پیوند می دید، نه از هم جدا! و نه مجزا و مطابق میل شخصی اش!
- و درست همینجا از این آیه کمک می گیرد که خدایا... ...عمل ما را در برابر اهریمن ثبات و استحکام بخش...