اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرگز ندانم راندن مستی که افتد بر درم
در خانه گر می باشدم پیشش نهم با وی خورم
هوش مصنوعی: هرگز نمیدانم چطور میتوانم مستی را که به در خانهام میآید از خود برانم. اگر شرابنوشی پیشش بیفتم، با او نشسته و از او میخورم.
مستی که شد مهمان من جان منست و آن من
تاج من و سلطان من تا برنشیند بر سرم
هوش مصنوعی: مستی که به من هجوم آورده، روح من است و باعث افتخار و سلطنت من محسوب میشود؛ تا زمانی که این حالت بر من سزانده نشود.
ای یار من وی خویش من مستی بیاور پیش من
روزی که مستی کم کنم از عمر خویشش نشمرم
هوش مصنوعی: ای دوست من، تو که روشنی زندگی منی، بیا و می خوشی را به من هدیه کن. روزی که بخواهم از سرخوشی زندگیام کم کنم، آن روز را برای عمرم نمیشمارم.
چون وقف کردستم پدر بر بادههای همچو زر
در غیر ساقی ننگرم وز امر ساقی نگذرم
هوش مصنوعی: وقتی پدرم مرا به شرابهای گرانبها واگذار کرد، دیگر به هیچ چیز جز ساقی نگاه نمیکنم و از دستورات او غافل نخواهم شد.
چند آزمایم خویش را وین جان عقل اندیش را
روزی که مستم کشتیم روزی که عاقل لنگرم
هوش مصنوعی: من چه بارها خود را آزمایش کردهام و در روزهایی که عقل و فکر سالمی دارم، به پرسشها و مشکلات نزدیک میشوم. اما در روزهایی که تحت تأثیر احساسات و نشئگی هستم، نمیتوانم به درستی فکر کنم و دچار سردرگمی میشوم.
کو خمر تن کو خمر جان کو آسمان کو ریسمان
تو مست جام ابتری من مست حوض کوثرم
هوش مصنوعی: شراب تن و شراب جان کجاست؟ آسمان و ریسمان کجا هستند؟ تو مست میباشی، اما من از حوض کوثر سرمست هستم.
مستی بیاید قی کند مستی زمین را طی کند
این خوار و زار اندر زمین وان آسمان بر محترم
هوش مصنوعی: مستی میآید و سرنوشتش را در زمین با دشواری و بدحالی میگذراند، در حالی که آسمان بر او احترام میگذارد.
گر مستی و روشن روان امشب مخسب ای ساربان
خاموش کن خاموش کن زین باده نوش ای بوالکرم
هوش مصنوعی: اگر ام tonight شب مستی و روح روشنی داری، ای باربر، سکوت کن و دیگر از این شراب نخوری، ای بزرگوار!
حاشیه ها
1391/08/30 21:10
حمید رضا حبیب اللهی
انجا که من رند و مست یار را نرانم چون او این کند؟!!
من نه ان مستم ونه ان لطیف/یا لطیف می ای ودیگر هیچ!
همین
1391/12/24 23:02
حمید رضا حبیب اللهی
مستی چون عارض شود جمله سرخوشی حاصل شود
انوقت بیا تو در میان تا کی بری سر بیان؟!!
از شام گذر خواهی کرد و در اغوش سحر مسکر جانانه نوشت میکنند!!
درود
من نمی دانم با این غزل حضرت مولانا باید رقصید یا گریه کرد.ولی بنظرم باید با گریه رقصید.و واقعا گروه شمس حق مطلب را ادا کرده.
خدایا مطربان را انگبین ده برای ضرب دست آهنیین ده
1399/10/29 10:12
فرهاد شیرازی
حضرت مولانا در این شعر از دو نوع مستی صحبت کرده:
1-مستی که از جام ابتر نوشیده و به واسطه خرابی حال و قی کردن، خودش را خار و ذلیل کرده است.(مست بودن تن، کنایه از حال افرادیست که دلبستگی های دنیوی و هوا و هوس ها بر آنها چنان چیره شده که عقل از سرشان پریده!! و این نقطه ی مقابل کسیست که بر هوس های نفسانی فائق آمده و درعوض مدهوش عشق یار و محبوب حقیقی شده است!)
2-مستی که از حوض کوثر نوشیده است، در آسمان ها صاحب احترام است و روان روشنی دارد! اصطلاحا طی الارز میکند!!(کنایه از فردی که روان و وجود خود را از هرچیزی خالی کرده و از حضور حق تعالی پر شده است! تنها خاموشی است که می تواند این فضا را در وجود ما باز کند تا از به حضور برسیم)
بنابراین اولا در این غزل نه آن می و مستی متعالی(مستی جان یا روح) و نه آن می و مستی ملامت شده(مستی تن یا نفس) هیچکدام برابر با باده نوشی و می گساری عامیانه نیستند!
ثانیا تعقل با ذهن کثرت جو که همانا کبر و غرور را چنان تقویت میکند که هیچ فضایی برای وحدت و به حضور رسیدن باقی نمیگذارد، رسیدن به چنین حال عرفانی ممکن نیست!!
1400/03/03 00:06
بابک بامداد مهر
هرگزندانم راندن مستی که افتد بردرم.
درکتاب ملت عشق اشاره شده که مولوی مست ها را ازخود نمی رانده است.