اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دی بر سرم تاج زری بنهاده است آن دلبرم
چندانک سیلی می زنی آن می نیفتد از سرم
هوش مصنوعی: دیروز دلبرم تاج زرینی بر سرم گذاشت و با هر ضربهای که به من میزنی، آن تاج از سرم نمیافتد.
شاه کله دوز ابد بر فرق من از فرق خود
شب پوش عشق خود نهد پاینده باشد لاجرم
هوش مصنوعی: سلطنتی که بر سر من است، همچون شب پوشی از عشق خود بر سر دارد، و از آنجا که جاودانی است، قطعاً پایدار خواهد ماند.
ور سر نماند با کله من سر شوم جمله چو مه
زیرا که بیحقه و صدف رخشانتر آید گوهرم
هوش مصنوعی: اگر تمام چیزها را از دست بدهم و تنها سرم باقی بماند، باز هم مانند ماه میدرخشم. زیرا که بیدلیل و بیمورد، گوهر من از صدف زیباتر خواهد بود.
اینک سر و گرز گران می زن برای امتحان
ور بشکند این استخوان از عقل و جان مغزینترم
هوش مصنوعی: حالا با قدرت و شدت به من ضربه میزنی تا امتحانم کنی؛ اگر این استخوان بشکند، من از عقل و جان، مغزینتر و قویتر میشوم.
آن جوز بیمغزی بود کو پوست بگزیده بود
او ذوق کی دیده بود از لوزی پیغامبرم
هوش مصنوعی: جوزی که درونش خالی است، فقط پوستهاش را دارد و از زیبایی و لذت چیزی نمیفهمد؛ مانند کسی که بدون درک واقعی، پیامهای زیبای پیامبر را نمیبیند.
لوزینه پرجوز او پرشکر و پرلوز او
شیرین کند حلق و لبم نوری نهد در منظرم
هوش مصنوعی: لوزینه، میوهای خوشمزه و خوشبو، با طعم شیرین و لذیذ، به من شوری و شادی میبخشد و لبانم را روشن و زیبا میکند.
چون مغز یابی ای پسر از پوست برداری نظر
در کوی عیسی آمدی دیگر نگویی کو خرم
هوش مصنوعی: وقتی به حقیقتی عمیق و واقعی پی بردی، باید ظواهر را کنار بگذاری. وقتی در جایی که عیسی در آن حاضر است، قرار بگیری، دیگر نباید نگرانی یا سوالی درباره خوشی و شادمانی داشته باشی.
ای جان من تا کی گله یک خر تو کم گیر از گله
در زفتی فارس نگر نی بارگیر لاغرم
هوش مصنوعی: ای جان من، تا چه زمانی خودت را در دل گلهها قرار میدهی؟ از میان آنها یک خر را انتخاب کن. حالا نگاهی به پالان نبند. من لاغر و ناتوانم و نمیتوانم بار را حمل کنم.
زفتی عاشق را بدان از زفتی معشوق او
زیرا که کبر عاشقان خیزد ز الله اکبرم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی عاشق نسبت به معشوق خود احساس عشق و تمایل دارد، باید به بزرگی و عظمت معشوق توجه کند. حس کبر و خودبینی عاشق از اعتقاد به بزرگی خداوند ناشی میشود و این احساس باید او را به قدرشناسی و درک عمیقتری از عشق راهنمایی کند.
ای دردهای آه گو اه اه مگو الله گو
از چه مگو از جان گو ای یوسف جان پرورم
هوش مصنوعی: ای دردها! به جای آه و ناله، نام خدا را ببر. از چه چیزی شکایت میکنی؟ از جان خود بگو، ای یوسف جان پرور من.
حاشیه ها
بیت 10
غلط : جان
درست: جاه
منبع: دیوان شمس نسخه فروزانفر
بیت کامل به این شکل در می آید:
ای دردهای آه گو، اه اه مگو، الله گو
از چه مگو، از جاه گو، ای یوسف جان پرورم
1392/07/05 04:10
امین کیخا
شب پوش انچه شب پوشند .جامه در بنیاد یامک بوده است .
1392/07/05 04:10
امین کیخا
بارگیر برای حمال زیبنده است
1392/07/05 04:10
امین کیخا
جان پروردن یعنی به جانکامگی زیستن و وارون ان تنکامگی است یعنی به کام تن روزگار گذاردن
انسان هر چه ضعیف تر و غم گین تر، قدرت زوگویان بیشتر، برده داری پر رونق تر، تسلط سرمایه داران افزون تر
بخشی از روان شناسی هم امروز به کمک روحانیت آمده است و سعی در ضعیف نشان دادن و ناتوان نمودن انسان دارد تا بازاری برای خود دست و پا کند و تلاش می ورزد تا ناتوانی انسان را دور از دسترس او در مشکلات و گره های کودکی بیابد و اساس کار او را مختل سازد
همان گونه که مذهب انسان را از ابتدا گناه کار و شرم گین می شناسد
این گونه غزل های جلال دین ارزش و نقش عرفان فره مند ایرانی که از بایزید بستامی تا شمس دین تبریزی بسیاری جان بازان و جان بخشان را در خود پرورده و در آسمان پر ستاره خود جای داده است را به ما می نمایاند
آری انسان عزیز است انسان بزرگ است انسان شیرین است و انسان پیا آور هستی ست
1399/12/26 21:02
تاذکین آذر
با سلام به همه دوستان
در مصرع آخر به نظر «از چَه مگو از جاه گو» مناسبتر است. ضمن یانکه از چاه درآمدن یوسف و به جاه رسیدن نیز به ذهن تداعی میشود.
وزن «جان» با شعر هماهنگ نیست.
زفتی عاشق را بدان از زفتی معشوق او
زیرا که کبر عاشقان خیزد ز الله اکبرم
چون لئامت عاشق بخاطر لئامت معشوق اوست پس تکبرو گنده گویی عاشقان « الله اکبر» هم بخاطر تکبرو گنده گویی معشوقشان است