گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۷۴

ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
وی مطربان ای مطربان دف شما پر زر کنم
ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم
وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم
ای بی‌کسان ای بی‌کسان جاء الفرج جاء الفرج
هر خسته غمدیده را سلطان کنم سنجر کنم
ای کیمیا ای کیمیا در من نگر زیرا که من
صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم
ای کافران ای کافران قفل شما را وا کنم
زیرا که مطلق حاکمم مؤمن کنم کافر کنم
ای بوالعلا ای بوالعلا مومی تو اندر کف ما
خنجر شوی ساغر کنم ساغر شوی خنجر کنم
تو نطفه بودی خون شدی وانگه چنین موزون شدی
سوی من آ ای آدمی تا زینت نیکوتر کنم
من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم
من گرگ را یوسف کنم من زهر را شکر کنم
ای سردهان ای سردهان بگشاده‌ام زان سر دهان
تا هر دهان خشک را جفت لب ساغر کنم
ای گلستان ای گلستان از گلستانم گل ستان
آن دم که ریحان‌هات را من جفت نیلوفر کنم
ای آسمان ای آسمان حیرانتر از نرگس شوی
چون خاک را عنبر کنم چون خار را عبهر کنم
ای عقل کل ای عقل کل تو هر چه گفتی صادقی
حاکم توی حاتم توی من گفت و گو کمتر کنم

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
وی مطربان ای مطربان دف شما پر زر کنم
هوش مصنوعی: ای عاشقان، من می‌خواهم خاک را به جواهر تبدیل کنم و ای نوازندگان، من می‌خواهم دفتری که در دست شماست را پر از طلا کنم.
ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم
وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم
هوش مصنوعی: ای تشنگان، امروز برای شما آب می‌آورم و این خاک خشک را به باغی سرسبز تبدیل می‌کنم.
ای بی‌کسان ای بی‌کسان جاء الفرج جاء الفرج
هر خسته غمدیده را سلطان کنم سنجر کنم
هوش مصنوعی: ای کسانی که در تنهایی و بی‌کسی به سر می‌برید، روزگاری خوش و بهبود در راه است. من هر کس که غمگین و خسته باشد را به مقام و شادی می‌رسانم.
ای کیمیا ای کیمیا در من نگر زیرا که من
صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم
هوش مصنوعی: ای کیمیا، به من بنگر؛ چرا که من می‌توانم صدها مکان را به جایگاه‌های مقدس تبدیل کنم و صدها خانه را به منبرهایی برای گفتن حقایق و معارف الهی تبدیل سازم.
ای کافران ای کافران قفل شما را وا کنم
زیرا که مطلق حاکمم مؤمن کنم کافر کنم
هوش مصنوعی: ای کافران، من قفل‌های شما را می‌شکنم زیرا من حاکم مطلق هستم و می‌توانم هر کسی را مؤمن یا کافر کنم.
ای بوالعلا ای بوالعلا مومی تو اندر کف ما
خنجر شوی ساغر کنم ساغر شوی خنجر کنم
هوش مصنوعی: ای بوالعلا، ای بوالعلا! تو مانند موم در دست ما هستی؛ اگر بخواهیم می‌توانیم تو را به شکل خنجر درآوریم و اگر بخواهیم می‌توانیم تو را مانند ساغر بسازیم.
تو نطفه بودی خون شدی وانگه چنین موزون شدی
سوی من آ ای آدمی تا زینت نیکوتر کنم
هوش مصنوعی: تو ابتدا در حالت نطفه بوده‌ای و سپس به مرحله‌ای رسیدی که شکل گرفت و به صورت موزونی درآمدی. حالا ای انسان، به سمت من بیا تا تو را زیباتر بسازم.
من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم
من گرگ را یوسف کنم من زهر را شکر کنم
هوش مصنوعی: من اندوه را تبدیل به شادی می‌کنم، و راه را به گمراهی نشان می‌دهم. می‌توانم گرگ را به یوسف تبدیل کنم و زهر را به شیرینی مبدل سازم.
ای سردهان ای سردهان بگشاده‌ام زان سر دهان
تا هر دهان خشک را جفت لب ساغر کنم
هوش مصنوعی: ای خَوانِدِگان، من انگشتر گشوده‌ام تا هر دهان خشکی را با لب‌های نوشیدنی سیراب کنم.
ای گلستان ای گلستان از گلستانم گل ستان
آن دم که ریحان‌هات را من جفت نیلوفر کنم
هوش مصنوعی: ای گلستان، ای باغ زیبا! از تو می‌خواهم که در لحظه‌ای خاص، زیبا و دلپذیر باشی. می‌خواهم وقتی که گل‌های خوشبو و دل‌فریب تو را در کنار نیلوفرها قرار دهم، جفتی زیبا و هماهنگ بسازم.
ای آسمان ای آسمان حیرانتر از نرگس شوی
چون خاک را عنبر کنم چون خار را عبهر کنم
هوش مصنوعی: ای آسمان، تو از نرگس هم زیباتری! چگونه می‌توانم خاک را به عطر خوش عنبر تبدیل کنم و خار را به چیز باارزش و دلپذیر؟
ای عقل کل ای عقل کل تو هر چه گفتی صادقی
حاکم توی حاتم توی من گفت و گو کمتر کنم
هوش مصنوعی: ای عقل بزرگ، هرچه تو بگویی راست و درست است. تو همان حاکم و بزرگ‌منش هستی، من هم می‌خواهم کمتر صحبت کنم و بیشتر گوش کنم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۷۴ به خوانش سید سهیل صدرزاده روح الامینی
غزل شمارهٔ ۱۳۷۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1393/05/14 20:08
احمد

سلام
واقعا شعر زیبایی بود.
ممنون میشم دوستان اهل ادب توضیحاتی در مورد این شعر ارائه کنن.

1393/12/08 21:03
محمد رضا

ای فرزندان آدم، من بی نیازی هستم که بی نیاز نمی شوم، مرا در آنچه به تو امر کرده ام اطاعت کن تا تو را آنچنان بی نیاز کنم که نیازمند نشوی،
ای فرزند آدم، من به هرچه می گویم باش، می شود، مرا در آنچه به تو امر کرده ام اطاعت کن تا تو را چنان قرار دهم که به هرچیز که بگوییبباش، بشود. ( یا بنی آدم انا اقول للشّی ءِ کن فیکونُ اطعنی فی ما امرتک اجعلک تقول للشّی ءِ کن فیکونُ )
فرازی از دعای کمیل
چه قدر مولانا قشنگ کفته!!!

1395/07/28 11:09
متین

با سلام.
شعر بسیار زیبا و عالیست فقط یک اشکال دارد بنظرم.
در قسمتی که گفته شده: "ای کافران قفل شما را وا کنم"
فکر نمیکنم آن زمان کسی باز کنم را "وا کنم" بگوید حداقل در شعر.

1400/10/25 22:12
هادی رنجبران

اساسا  مولانا کارهایی در نظم و نثر کرده که خیلی توان و جرات انجامش را نداشته اند.

1396/04/06 11:07
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

سلام بر دوستان
این سخن دعای کمیل نیست بلکه حدیث قدسی است
یا بنی آدم انا اقول للشّی ءِ کن فیکونُ اطعنی فی ما امرتک اجعلک تقول للشّی ءِ کن فیکونُ
البته به شکل های دیگر هم وارد شده است
دقیقا این غزل مصداقی از این حدیث است
روزها انسان را درگیر خودش می کند البته یه غزل دیگه از مولانا فقط می تونه اون را موقتا از ذهن کنار بزنه

1396/09/15 01:12
همایون

جلال دین پیامبری است که پیام ویژه دارد مانند همه پیامبران که پیام و رسالت ویژه خود را دارند
پیامبران هر چند برخی‌ در کار خود موفق اند و برخی‌ نا موفق، ولی این ظاهر کار آنان است
در حقیقت هر پیامبری که پیام ویژه‌ای بیاورد همان ویژگی ضمانت و گرو پیروزی اوست
جلال دین زیبا‌ترین پیام و رسالت را بر گزیده است که درخورد و شایسته مقام انسان است
همان چیزی که هستی‌ و نیروی افریدگاری نیز با آن‌ موافق و سازگار و هماهنگ است

1397/06/23 12:08
یلدا ی.

این غزل از مولانا توسط امیر آرام نیز به زیبایی خوانده شده است.

1397/06/06 10:09
عارف

این شعر فوق العاده حضرت مولانا را با صدای آسمانی همایون شجریان در لینک زیر گوش کنید تا حال دلتان خوب شود
پیوند به وبگاه بیرونی

1397/10/17 17:01
محمد

ت

1398/01/08 12:04
محسن موسوی زاده

کاش دوستان ارجمند بجا نوشتارهایی که تنها به افزایش متن بی بار می افزاید نوشتار هایی بنویسند که بیشتر راهگشا باشند تا زمان بیهوده نگذرد و بهره مندی هم بیشتر گردد.

1402/11/07 13:02
علی پور

معنی ای سردهان در این شعر چیست؟ یعنی ای ساقیان؟

1402/11/18 18:02
*Nasha

سرده

۱. سرحلقۀ می‌خوارگان؛ ساقی: ◻︎ سردۀ بزم شراب است امروز / آن‌که دی بود امام اصحاب (کمال‌الدین اسماعیل: ۳۳۰).

1402/11/18 18:02
*Nasha

حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت،

طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود. 

1404/03/27 11:05
سیروس

به نظرم اینطوری قشنگ‌تر می‌شود:

ای بی‌کسان ای بی‌کسان آمد گشایش در جهان

هر خسته غمدیده را سلطان کنم سنجر کنم