غزل شمارهٔ ۱۳۵۹
ز خود شدم ز جمال پر از صفا ای دل
بگفتمش که زهی خوبی خدا ای دل
غلام تست هزار آفتاب و چشم و چراغ
ز پرتو تو ظلالست جانها ای دل
نهایتیست که خوبی از آن گذر نکند
گذشت حسن تو از حد و منتها ای دل
پری و دیو به پیش تو بستهاند کمر
ملک سجود کند و اختر و سما ای دل
کدام دل که بر او داغ بندگی تو نیست
کدام داغ غمی کش نهای دوا ای دل
به حکم تست همه گنجهای لم یزلی
چه گنجها که نداری تو در فنا ای دل
نظر ز سوختگان وامگیر کز نظرت
چه کوثرست و دوا دفع سوز را ای دل
بگفتم این مه ماند به شمس تبریزی
بگفت دل که کجایست تا کجا ای دل
غزل شمارهٔ ۱۳۵۸: به گوش دل پنهانی بگفت رحمت کلغزل شمارهٔ ۱۳۶۰: باده ده ای ساقی جان باده بیدرد و دغل
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خود شدم ز جمال پر از صفا ای دل
بگفتمش که زهی خوبی خدا ای دل
هوش مصنوعی: از زیباییهای دلفریب خودم غافل شدم و به دل خود گفتم که چه نیکو است زیبایی خداوند.
غلام تست هزار آفتاب و چشم و چراغ
ز پرتو تو ظلالست جانها ای دل
هوش مصنوعی: من به خاطر تو، هزاران روشنی و نور را میپرستم و زندگیها و روحها در سایهی وجود توست، ای دل.
نهایتیست که خوبی از آن گذر نکند
گذشت حسن تو از حد و منتها ای دل
هوش مصنوعی: ای دل، اینجا جایی است که خوبیها نمیتوانند از آن بگذرند، چرا که زیبایی تو از هر حد و اندازهای فراتر است.
پری و دیو به پیش تو بستهاند کمر
ملک سجود کند و اختر و سما ای دل
هوش مصنوعی: فرشتگان و موجودات عجیب برای تو به هم زنجیر شدهاند، حتی پادشاهی زمین هم به خاکساری در آمده و ستارهها و آسمان برای تو تعظیم میکنند، ای دل.
کدام دل که بر او داغ بندگی تو نیست
کدام داغ غمی کش نهای دوا ای دل
هوش مصنوعی: کدام دل است که برای تو حس درد و اندوه نباشد و کدام غم را میتوان درمان کرد، ای دل؟
به حکم تست همه گنجهای لم یزلی
چه گنجها که نداری تو در فنا ای دل
هوش مصنوعی: به دستور تو، تمام گنجینههای بیپایان در دسترس است. ای دل، چه گنجهایی که در فناء و ناپایداری وجودت ندارید!
نظر ز سوختگان وامگیر کز نظرت
چه کوثرست و دوا دفع سوز را ای دل
هوش مصنوعی: به دقت به نگاه کسانی که دلشان سوخته است توجه نکن، زیرا از نگاه تو چه زندگیبخش و تسکیندهندهای میتواند باشد که درد را از دل دور کند، ای دل.
بگفتم این مه ماند به شمس تبریزی
بگفت دل که کجایست تا کجا ای دل
هوش مصنوعی: گفتم این ماه چقدر زیباست و شمس تبریزی پاسخ داد: دل من، مکان تو کجاست و تا کجا پیش میروی؟