برگردان به زبان ساده
به گوش دل پنهانی بگفت رحمت کل
که هر چه خواهی میکن ولی ز ما مسکل
هوش مصنوعی: به دل پنهان گفتند که ای بندگان خدا، هر چه میخواهید انجام دهید، اما ما را نرنجانید.
تو آن ما و من آن تو همچو دیده و روز
چرا روی ز بر من به هر غلیظ و عتل
هوش مصنوعی: تو و من به هم وابستهایم، همچون چشم و روز. پس چرا با وجود این نزدیکی، از من دوری میکنی و به هر دلیلی بر من نمینگری؟
بگفت دل که سکستن ز تو چگونه بود
چگونه بی ز دهلزن کند غریو دهل
هوش مصنوعی: دل میگوید که چگونه میتوانم از تو جدا شوم، چگونه ممکن است بیصدای طبل نوازنده، صدای طبل را بشنوم.
همه جهان دهلند و توی دهلزن و بس
کجا روند ز تو چونک بسته است سبل
هوش مصنوعی: تمامی دنیا مانند دهلهایی هستند که صدای تو را تولید میکنند و تو خود نیز نوازنده این دهلها هستی. به کجا میتوانند بروند اگر در دستان تو گرفتارند؟
جواب داد که خود را دهل شناس و مباش
گهی دهلزن و گاهی دهل که آرد ذل
هوش مصنوعی: جواب داد که خود را بشناس و به نقش و کار خود آگاهی داشته باش. گاهی باید هدایتگر باشی و گاهی باید در نقش پیرو و تابع ظاهر شوی تا از آن بهره ببری.
نجنبد این تن بیچاره تا نجنبد جان
که تا فرس بنجنبد بر او نجنبد جل
هوش مصنوعی: این بدن بیچاره هرگز حرکت نمیکند تا زمانی که جان در آن به جنبش درآید، و تا زمانی که فرسهای درون آن به حرکت نیفتند، جوانهای از آن بیرون نخواهد آمد.
دل تو شیر خدایست و نفس تو فرس است
چنان که مرکب شیر خدای شد دلدل
هوش مصنوعی: دل تو مانند شیر خداست و نفس تو مانند اسب است. همانطور که مرکب از شیر خدا بر دل است.
چو درخور تک دلدل نبود عرصه عقل
ز تنگنای خرد تاخت سوی عرصه قل
هوش مصنوعی: وقتی که ظرفیت عقل کوچکتر از حد لازم باشد، عقل نمیتواند به درستی عمل کند و در نتیجه به سوی دنیایی بزرگتر و وسیعتر میرود.
تو را و عقل تو را عشق و خارخار چراست
که وقت شد که بروید ز خار تو آن گل
هوش مصنوعی: عشقی که در دل تو و در ذهنت وجود دارد، مانند خارهایی است که در میان گلها قرار دارند. اکنون زمان آن فرا رسیده که آن گل زیبا از میان خاری که در دل توست، شکوفا شود.
از این غم ار چه ترش روست مژدهها بشنو
که گر شبی سحر آمد وگر خماری مل
هوش مصنوعی: اگرچه غم و اندوه بر دل سنگینی میکند، اما بشنوید که ممکن است به زودی خبرهای خوشی بیاید. شب ممکن است به صبح برسد و کسالت به شادابی مبدل شود.
ز آه آه تو جوشید بحر فضل اله
مسافر امل تو رسید تا آمل
هوش مصنوعی: از اندوه و نالههای تو، دریای فضل الهی به جوش آمد و مسافر آرزویت به مقصد رسید.
دمی رسید که هر شوق از او رسد به مشوق
شهی رسید کز او طوق می شود هر غل
هوش مصنوعی: زمانی فرا رسید که هر اشتیاقی از او الهام میگرفت و پادشاهی به وجود آمد که میتواند هر بند و زنجیری را به گردن طوقی تبدیل کند.
حطام داد از این جیفه دایه تبدیل
در آفتاب فکندهست ظل حق غلغل
هوش مصنوعی: حطام، از این زباله گندیده، دایهای که در برابر آفتاب سایهای از حقیقت را پدید آورده است.
از این همه بگذر بیگه آمدست حبیب
شبم یقین شب قدرست قل للیلی طل
هوش مصنوعی: از تمام این مسائل بگذر، زیرا به یقین شب قدر نزدیک است. به محبوبم بگو که شب من بی تردید ارزشمند و خاص است.
چو وحی سر کند از غیب گوش آن سر باش
از آنک اذن من الراس گفت صدر رسل
هوش مصنوعی: زمانی که پیام الهی از عالم غیب آغاز میشود، باید تو نیز آماده گوش دادن به آن باشی؛ زیرا که رئسای پیامبران به تو اجازه دریافت این رسالت را دادهاند.
تو بلبل چمنی لیک می توانی شد
به فضل حق چمن و باغ با دو صد بلبل
هوش مصنوعی: تو همچون بلبل در باغی هستی، اما به برکت خدا میتوانی به باغی بزرگتر با صدها بلبل تبدیل شوی.
خدای را بنگر در سیاست عالم
عقول را بنگر در صناعت انمل
هوش مصنوعی: به خداوند نگاه کن و چگونگی اداره جهان را مشاهده کن و همچنین به داستانها و صنایع زنبور عسل توجه کن.
چو مست باشد عاشق طمع مکن خمشی
چو نان رسد به گرسنه مگو که لاتأکل
هوش مصنوعی: وقتی عاشق مست و شیدا است، انتظار نداشته باش که از خود فروتنی نشان دهد. درست مثل اینکه وقتی نان به گرسنه میرسد، نمیتوانی به او بگویی که نخور.
ز حرف بگذر و چون آب نقشها مپذیر
که حرف و صوت ز دنیاست و هست دنیا پل
هوش مصنوعی: از سخنهای دنیوی بگذر و مانند آب، به راحتی اشکال و مسائل را نپذیر، زیرا کلمات و صداها از زادگاه دنیاست و این دنیا تنها یک پل است.
حاشیه ها
ما همیشه صداهای بلند را می شنویم !
پر رنگ تر ها را می بینیم !
سخت تر ها را میخواهیم!
غافل از اینکه
خوبها آسان می آیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند .
1390/09/08 11:12
یک خواننده
به گوش دل پنهانی بگفت رحمت کل
که هر چه خواهی میکن ولی ز ما مسکل
دراین بیت مگسل درست است یا مسکل
در لغتنامه دهخدا مشخص نشد (عمل نکرد)
1396/08/01 10:11
یحیی حیدری
مصدر مسکل , masekol,سکلیدن است رجوع به آن کنید و انجا نیز سگلیدن و گسلیدن داریم و به معنی گسستن است یعنی پاره شدن و جدا شدن
پیوند به وبگاه بیرونی این غزل به زیبایی توسط استاد حاجی بلند در لینک بالا شرح شده است
سلام
این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 1003 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است
می توانید ویدیو و صوت شرح غزل را در آدرسهای زیر پیدا کنید:
aparat
parvizshahbazi
1403/11/31 09:01
محمد سلماسی زاده
در بیت :
و آن ما و من آن تو همچو دیده و روز
چرا روی ز بر من به هر غلیظ و عتل
عتل به معنای :
عتل . [ ع َ ] (ع مص ) برداشتن و سخت کشیدن چیزی را. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و شتابنده به سوی بدی آمده است ( دهخدا )
ولی به نظر بنده : سختی است یعنی ما در سختی و غلظت و شدت از او روی برمی گردانیم