گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۴۷

سوی آن سلطان خوبان الرحیل
سوی آن خورشید جانان الرحیل
کاروان بس گران آهنگ کرد
هین سبکتر ای گرانان الرحیل
سوی آن دریای مردی و بقا
مردوار ای مردمان هان الرحیل
آفتاب روی شه عالم گرفت
صبح شد ای پاسبانان الرحیل
همچو مرغان خلیلی سوی سر
زانک بی‌سر نیست سامان الرحیل
سوی اصل خویش یعنی بحر جان
جمع یاران همچو باران الرحیل
ای شده بگلربگان ملک غیب
کمترینه عاشق قان الرحیل
خانه و فرزند و بستر ترک کن
اسپ و استر زین و پالان الرحیل
پیش شمس الدین تبریزی شاه
خاک بی‌جان گشته با جان الرحیل

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوی آن سلطان خوبان الرحیل
سوی آن خورشید جانان الرحیل
هوش مصنوعی: به سوی آن پادشاه زیبا، به سوی آن منبع زندگی و نور روانه شده‌ام.
کاروان بس گران آهنگ کرد
هین سبکتر ای گرانان الرحیل
هوش مصنوعی: کاروان به راه خود ادامه می‌دهد، پس ای مسافران سنگین‌بار، کمی سبک‌تر شوید.
سوی آن دریای مردی و بقا
مردوار ای مردمان هان الرحیل
هوش مصنوعی: به سوی آن دریا که نماد مردانگی و جاودانگی است، ای مردان! توجه کنید که زمان حرکت فرا رسیده است.
آفتاب روی شه عالم گرفت
صبح شد ای پاسبانان الرحیل
هوش مصنوعی: خورشید چهره‌ی پادشاه عالم را روشن کرد و صبح آغاز شد، ای نگهبانان راه سفر.
همچو مرغان خلیلی سوی سر
زانک بی‌سر نیست سامان الرحیل
هوش مصنوعی: مانند پرندگان بی‌خانمان، به سوی سرزمین خود نمی‌توانند بروند چرا که بی‌سر و سامان هستند و هیچ ترتیبی برای رفتن ندارند.
سوی اصل خویش یعنی بحر جان
جمع یاران همچو باران الرحیل
هوش مصنوعی: به سمت حقیقت وجود خود می‌رود، جایی که جمع دوستان مانند باران در حال باریدن است و سفر آغاز شده است.
ای شده بگلربگان ملک غیب
کمترینه عاشق قان الرحیل
هوش مصنوعی: ای کسی که در گلزار عشق پرچم‌دار زمین‌های پنهان هستی، کمترین عاشق را در سفر عشق می‌خواهی.
خانه و فرزند و بستر ترک کن
اسپ و استر زین و پالان الرحیل
هوش مصنوعی: ترک کن خانه و خانواده را و آماده شو برای سفر، با اسب و الاغ زین و پالان را برپا کن.
پیش شمس الدین تبریزی شاه
خاک بی‌جان گشته با جان الرحیل
هوش مصنوعی: شمس‌الدین تبریزی، مانند پادشاهی که بدنش بی‌حیات شده، اما روحش آماده‌ی پرواز به سوی مخاطرات جدید و فراز و نشیب‌هاست.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۴۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/12/02 17:03
بهروز

خدایا کمک کن