گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۴۱

امروز بحمدالله از دی بترست این دل
امروز در این سودا رنگی دگرست این دل
در زیر درخت گل دی باده همی‌خورد او
از خوردن آن باده زیر و زبرست این دل
از بس که نی عشقت نالید در این پرده
از ذوق نی عشقت همچون شکرست این دل
بند کمرت گشتم ای شهره قبای من
تا بسته بگرد تو همچون کمرست این دل
از پرورش آبت ای بحر حلاوت‌ها
همچون صدفست این تن همچون گهرست این دل
چون خانه هر مؤمن از عشق تو ویران شد
هر لحظه در این شورش بر بام و درست این دل
شمس الحق تبریزی تابنده چو خورشیدست
وز تابش خورشیدش همچون سحرست این دل

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امروز بحمدالله از دی بترست این دل
امروز در این سودا رنگی دگرست این دل
امروز به لطف خدا، این دل دیگر از دی (گذشته) بهتراست و امروز در این عشق حال و هوایی متفاوت دارد.
در زیر درخت گل دی باده همی‌خورد او
از خوردن آن باده زیر و زبرست این دل
هوش مصنوعی: زیر درخت گل، او در حال نوشیدن شراب است و تاثیر آن نوشیدن بر دلش سبب شده که حالت‌ها و احساساتش تغییر کند و دچار تزلزل شود.
از بس که نی عشقت نالید در این پرده
از ذوق نی عشقت همچون شکرست این دل
هوش مصنوعی: به دلیل عشق و محبت زیادی که به تو دارم، این نی به طور مداوم نالیده و نغمه سر داده است. صدای عشق من همچون شکر بر دل من اثر گذاشته و آن را شیرین کرده است.
بند کمرت گشتم ای شهره قبای من
تا بسته بگرد تو همچون کمرست این دل
هوش مصنوعی: من به خاطر تو به هر کاری دست زدم و خودم را در بند تو می‌بینم؛ همان‌طور که کمر به دور تو پیچیده شده، دل من نیز به تو وابسته است.
از پرورش آبت ای بحر حلاوت‌ها
همچون صدفست این تن همچون گهرست این دل
هوش مصنوعی: این بند به این معناست که وجود انسان به دقت و لطافت دریای شیرینی‌ها شبیه است و جسم ما مانند صدفی است که دلی گرانبها در درون خود دارد. این دل به نوعی مانند جواهر ارزشمندی است که در فضایی محافظت شده قرار دارد.
چون خانه هر مؤمن از عشق تو ویران شد
هر لحظه در این شورش بر بام و درست این دل
هوش مصنوعی: زمانی که عشق تو باعث ویرانی خانه هر مؤمنی شد، هر لحظه این شورش در دل و بر بام وجودش نمایان است.
شمس الحق تبریزی تابنده چو خورشیدست
وز تابش خورشیدش همچون سحرست این دل
هوش مصنوعی: شمس الحق تبریزی مانند خورشید درخشنده است و نور او بر دل‌ها تأثیر می‌گذارد، به گونه‌ای که دل را روشن و سرشار از زندگی می‌کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۴۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/08/16 19:11
ناشناس

لطفا اگه میشه معنی بست اول را بگید
ممنون

1394/08/16 19:11
مینا

امروز بحمدالله از دی بترست این دل
امروز در این سودا رنگی دگرست این دل
گویا مشکل در مانای ” بترست “ باشد
گاهی نه همیشه ” بتر “ به جای بهتر میآید
گویا در زبان آذری هم بهتر وهم بدتر مانا دارد
میگوید : شکر که امرور حالم از دیروز بهتر است
و این معامله طور دیگری انجام می پذیرد
مقصود از سودا دادو ستد دل است.
.
.
در زیر درخت گل دی باده همی‌خورد او
بنده اگر نه جای مولانا بودم می نوشتم :
در زیر درخت گل دی باده همی‌خوردم

1394/08/16 19:11
بیبسواد

اگر منظور بلخی از گشتن جستجو باشد ، جستجوی بند کمر شمس !! چه عرض کنم بحث بر انگیز است گرچه بند کمر طرف شدن هم زیاد خوشایند نمی نماید . مگر که خوشبینانه آنرا تعبیری شاعرانه ببینیم
که بازهم قضیه قبا مشکل آفرین میشود و شاعر جای دیگر هم هوای قبا شدن در سرش بوده است.
رشک برم ، کاش قبا بودمی
چون تو در آغوش قبا بوده ای
و باقی قضایا تا سر انجام خود را قانع میکند که با دیگری نبوده بل در حرم لطف خدا بوده است .
ومانا در دل سراینده ( به قول ترابی)

1394/10/12 18:01
فرشید

معنی کلمه ی "بتر" ، بدتر است.
در میان عرفا این مرسوم بوده که اگر به کسی سختی و مشکلی وارد می شده، آن را شکر می نموده و به آن به چشم درگاهی جهت اعطای آگاهی های بیشتر می نگریسته است.