غزل شمارهٔ ۱۳۳۷
الا ای رو ترش کرده که تا نبود مرا مدخل
نبشته گرد روی خود صلا نعم الادام الخل
دو سه گام ار ز حرص و کین به حلم آیی عسل جوشی
که عالمها کنی شیرین نمیآیی زهی کاهل
غلط دیدم غلط گفتم همیشه با غلط جفتم
که گر من دیدمی رویت نماندی چشم من احول
دلا خود را در آیینه چو کژ بینی هرآیینه
تو کژ باشی نه آیینه تو خود را راست کن اول
یکی میرفت در چاهی چو در چه دید او ماهی
مه از گردون ندا کردش من این سویم تو لاتعجل
مجو مه را در این پستی که نبود در عدم هستی
نروید نیشکر هرگز چو کارد آدمی حنظل
خوشی در نفی تست ای جان تو در اثبات میجویی
از آن جا جو که میآید نگردد مشکل این جا حل
تو آن بطی کز اشتابی ستاره جست در آبی
تو آنی کز برای پا همیزد او رگ اکحل
در این پایان در این ساران چو گم گشتند هشیاران
چه سازم من که من در ره چنان مستم که لاتسأل
خدایا دست مست خود بگیر ار نی در این مقصد
ز مستی آن کند با خود که در مستی کند منبل
گرم زیر و زبر کردی به خود نزدیکتر کردی
که صحت آید از دردی چو افشرده شود دنبل
ز بعد این می و مستی چو کار من تو کردهستی
توکل کردهام بر تو صلا ای کاهلان تنبل
توی ای شمس تبریزی نه زین مشرق نه زین مغرب
نه آن شمسی که هر باری کسوف آید شود مختل
غزل شمارهٔ ۱۳۳۶: حلقه دل زدم شبی در هوس سلام دلغزل شمارهٔ ۱۳۳۸: بقا اندر بقا باشد طریق کم زنان ای دل
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الا ای رو ترش کرده که تا نبود مرا مدخل
نبشته گرد روی خود صلا نعم الادام الخل
هوش مصنوعی: ای چهره عبوس که تا وقتی من اینجا نیستم، روی خود را به زیبایی نمایان نکردهای، خوش به حال آن کسی که با تو در ارتباط است و از نعمت خوشروییات بهرهمند میشود.
دو سه گام ار ز حرص و کین به حلم آیی عسل جوشی
که عالمها کنی شیرین نمیآیی زهی کاهل
هوش مصنوعی: اگر چند قدم به جای حرص و کینه با صبوری پیش بروی، میتوانی به شیرینی عسل برسدی که میتواند جهانی را شیرین کند، اما تو همچنان تنبلی میکنی.
غلط دیدم غلط گفتم همیشه با غلط جفتم
که گر من دیدمی رویت نماندی چشم من احول
هوش مصنوعی: همیشه در اشتباه بودهام و به اشتباه حرف زدهام. اگر تو را میدیدم، چشمانم دیوانه نمیشدند و نمیتوانستم تو را نادیده بگیرم.
دلا خود را در آیینه چو کژ بینی هرآیینه
تو کژ باشی نه آیینه تو خود را راست کن اول
هوش مصنوعی: ای دل، اگر خود را در آینه کج ببینی، بدان که خودت کج هستی نه آینه. اول خود را درست کن.
یکی میرفت در چاهی چو در چه دید او ماهی
مه از گردون ندا کردش من این سویم تو لاتعجل
هوش مصنوعی: یک نفر در حین حرکت به سمت چاه، ماهی را در درون چاه دید. ماهی از آسمان به او گفت: "من این طرف هستم، اما تو عجله نکن."
مجو مه را در این پستی که نبود در عدم هستی
نروید نیشکر هرگز چو کارد آدمی حنظل
هوش مصنوعی: در این دنیای پایین، انتظار نداشته باش که انسان به خوبی و زیبایی دست پیدا کند؛ چرا که مانند نیشکر که در شرایط نامناسب نمیروید، انسان نیز اگر در محیطی نادرست باشد، نمیتواند کمال یابد و به خوبیها برسد.
خوشی در نفی تست ای جان تو در اثبات میجویی
از آن جا جو که میآید نگردد مشکل این جا حل
هوش مصنوعی: خوشی واقعی در نداشتن چیزهاست. ای جان، اگر میخواهی این را درک کنی، به جایی که خوشی میآید توجه کن و متوجه باش که اینجا هیچ مشکلی وجود ندارد که نیاز به حل داشته باشد.
تو آن بطی کز اشتابی ستاره جست در آبی
تو آنی کز برای پا همیزد او رگ اکحل
هوش مصنوعی: تو همان پرندهای هستی که به خاطر بروز احساسات و شوق، در آسمان آبی پرواز میکند. تو همان کسی هستی که به خاطر عشق و روحیهات، در دل دیگران زندگی میکنی.
در این پایان در این ساران چو گم گشتند هشیاران
چه سازم من که من در ره چنان مستم که لاتسأل
هوش مصنوعی: در این پایانگاه، وقتی آگاهان گم شدهاند، من چه کاری میتوانم انجام دهم؟ من در این راه به قدری مست و غرق در حال خودم هستم که دیگر نمیتوانم از کسی چیزی بپرسم.
خدایا دست مست خود بگیر ار نی در این مقصد
ز مستی آن کند با خود که در مستی کند منبل
هوش مصنوعی: ای خدا، دست من را در این سفر بگیر، چون اگر تو کمکم نکنی، ممکن است در حالی که مستام، به خطا بروم و به جای درست، به جایی نادرست برسم.
گرم زیر و زبر کردی به خود نزدیکتر کردی
که صحت آید از دردی چو افشرده شود دنبل
هوش مصنوعی: وقتی که او را به شدت تحت فشار قرار میدهی و به خود نزدیکتر میکنی، درد و رنج او باعث میشود که به حقیقت نزدیکتر شود، مانند حالتی که وقتی چیزی به شدت فشرده میشود، به حالت صحیح میرسد.
ز بعد این می و مستی چو کار من تو کردهستی
توکل کردهام بر تو صلا ای کاهلان تنبل
هوش مصنوعی: بعد از این که تو کار من را انجام دادی و من را در مستی و نوشیدن شراب قرار دادی، تنها به تو اعتماد کردهام. ای کسانی که تنبلی میکنید و اهالی سستی هستید، به صدای من گوش دهید.
توی ای شمس تبریزی نه زین مشرق نه زین مغرب
نه آن شمسی که هر باری کسوف آید شود مختل
هوش مصنوعی: ای شمس تبریزی، تو نه ناشی از مشرقی و نه از مغربی، و نه تنها آن آفتابی هستی که هر بار کسوفی بروز میکند و به طور موقتی آشفتگی ایجاد میکند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۳۳۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/12/13 17:03
نادر..
یکی میرفت در چاهی چو در چه دید او ماهی..،
مجو مه را در این پستی، که نبود در عدم هستی...
1402/01/03 13:04
سعید ابراهیمی
درود
معنای صلا نعم الادام الخل در مصرع دوم برگرفته از یک روایت منتسب به پیامبر اسلام است و معنای آن این است که "بفرمایید سرکه بهترین غذاهاست" که با کنایه به ترش رویی یار در مصرع اول اشاره دارد.